تبارشناسي نقدهاي مدرن به تئوديسه‌هاي سنتي؛ بازخواني كتاب كلاسيك سي. اس. لوئيس به نام از رنجي كه من كشيدم

در سال‌هاي اخير متفكراني همچون وتزل، تراكاكيس، فيلز، گِدِس، جنسِن، بلومنتال و راث و پيشتر از آنها كِنِث سورين به نقد قاطع تئوديسه‌هاي سنتي در قالب نقدهاي سه‌گانۀ گفتماني، اخلاقي و اگزيستانسي پرداخته‌اند. اثر كنث سورين به نام الهيات و مسئلۀ شر كه در دهۀ هشتاد منتشر شد، به‌عنوان اثري كلاسيك فيلسوفانِ منتقد ديگر را نيز در سال‌هاي اخير بر آن داشت كه مقالاتي را در نقد تئوديسه بنگارند. اما ديرينه و تبار اين نقدهاي سه‌گانه به تئوديسه‌ها جلوتر از كتابِ سورين، تا كتابِ از رنجي كه من كشيدم اثر مختصر و جالب توجه سي. اس. لوئيس در دهۀ پنجاه پيش مي‌رود. لوئيس در پي مواجهه با مرگ گزاف همسر محبوبش، در روايت‌هاي شخصي‌اش‌ از تجربه زندگي كردن در از رنجي كه من كشيدم، همۀ اين نقدهاي سه‌گانۀ مدرن در آثار فلاسفۀ بعدي را به‌نوعي مطرح كرده است و به‌يقين پيشگام نقد تئوديسه‌هاي سنتي است. اين مقاله به هدف ديرينه‌شناسي و تبارشناسي نقدهاي مدرن به تئوديسه‌هاي سنتي نوشته شده است و اين نقدهاي تحليلي معاصر را تا اثر روايت‌گرانۀ لوئيس در دهۀ پنجاه به پيش مي‌برد.