جلوه هاي اقدام ضابطان دادگستري در تحقق دادرسي عادلانه در پرتو فرهنگ سازماني (مطالعه تطبيقي ايران و انگلستان)

زمينه و هدف: فرهنگ ‌سازماني، به معناي الگويي از پيش فرض هاي بنيادين و مجموعه اي از ارزش‌ها، باورها، درك و استنباط، شيوه تفكر و انديشيدن است كه اعضاي يك گروه را هدايت مي‌كند. هدف اين مقاله بررسي فرهنگ ‌سازماني ضابطان دادگستري و نقش آن در دادرسي كيفري عادلانه با تمركز بر حقوق متهم در مرحله تحقيقات مقدماتي در حقوق ايران و انگلستان مي‌باشد.روش تحقيق: كه با استفاده از روش توصيفي- تحليلي صورت پذيرفته است.يافته‌ها و نتيجه‌گيري: پليس در نظام حقوقي انگلستان داراي مباني تاريخي، نظري- جرم‌شناسي و عمل‌گرايانه با رويكرد مديريت جمعيت كيفري م ي باشد و اختيارات عمده اي در زمينه متوقف كردن رسيدگي هاي كيفري يا جلوگيري از ورود مرتكبان به سيستم عدالت كيفري دارد كه از آن تحت عنوان پاسخ‌هاي خارج دادگاهي پليس يا حل‌ و فصل‌هاي جايگزين ياد مي شود. در حقوق ايران به علت نبود بستر مناسب براي دخالت قضايي پليس و يا فرهنگ‌ سازماني منسجم، اقدامات ضابطان فاقد اثربخشي لازم بوده و امكان تفويض اختيار قضايي به  آن‌ها- همانند انگلستان-وجود ندارد. فرهنگ سازماني ضابطان در حقوق ايران در پرتو رويكرد انتظامي-امنيتي شكل گرفته در حالي كه در انگلستان رويكرد حمايت محورِ منصفانه حول اقدامات پليس در ارتباط با مسائل قضايي وجود دارد. فرهنگ‌سازماني حاكم از طريق استخدام افراد شايسته، آموزش‌هاي صحيح،  نظارت هاي مستمر و واكنش هاي تشويقي يا تهديدي مي تواند به فرهنگي كارا و سازنده تبديل شود و تقويت فرهنگ‌سازماني موجب اعطاي نقش فعال قضايي به ضابط و همكاري مؤثر در سامانه كيفري خواهد شد.