عنوان مقاله :
مقايسۀ ادبيات تاريخ بلعمي و ادبيات تاريخ ثعالبي
پديد آورندگان :
فرجزاده ، اشرف دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهركرد - گروه زبان و ادبيات فارسي , رضاپوريان ، اصغر دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهركرد - گروه زبان و ادبيات فارسي , همتي ، اميرحسين دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهركرد - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
نثر فارسي , روايت , عناصر روايت , درون مايه , زاويه ديد , پيرنگ , شخصيت پردازي
چكيده فارسي :
عنصر روايت يكي از مهمترين جنبههاي ادبيات است كه در چند دهه اخير ذهن بسياري از پژوهشگران حوزه نقد ادبي را به خود مشغول داشته است. اما در تاريخ ادبيات ايران «تاريخ نگاري» و آثار تاريخي في النفسه اثر ادبي محسوب ميشده، چراكه منشيان و ارباب رسايل و كارمندان ديوان انشاء و علما و اديبان به كار نوشتن تاريخ مشغول بودهاند و يكي از مهمترين بنيانهاي تاريخ نگاري براي آنان آشنايي به فن انشاء و دبيري و مهارت در فنون ادبي بوده است. از نيمههاي قرن چهارم به بعد رفته رفته كتابهاي بلاغت فارسي، مستقل از رسالات بلاغت عربي، به نگارش درميآيد و بنابراين رسالات تاريخي نيز مورد نقد ادبي قرار ميگيرد.دو كتاب مهم تاريخ بلعمي مربوط به قرن چهارم كه به دست بلعمي دبير نگارش يافته و تاريخ ثعالبي كه ظاهراً به قلم يك عالم علوم دين نوشته شده به لحاظ نوع روايت و سبك و سياق به كارگيري مولفههاي روايي نمونهايي روشن از تغيير يا چگونگي روند تغييردر كاربري صنايع بلاغي در اين يك قرن است. نوشته حاضر به تحليل تفاوت روايت در اين دو اثر از نظر اركان روايت، همچون زاويه ديد، ميزان استفاده از گفتگو به عنوان عنصر پيش برنده پيرنگ و جان بخشي به خوانش روايت، و ديگر مولفه هاي روايت بر مبناي آراي ناقدان جديد در حوزه روايت مي پردازد.
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي
عنوان نشريه :
مطالعات ادبيات تطبيقي