عنوان مقاله :
گسست «صنايعدستي ايران» از «هنرهاي زيبا» در نسبت با گفتمان سلطنتي قاجار با تأكيد بر دوگانۀ «هنرهاي زيبا/ هنرهاي كاربردي»
پديد آورندگان :
سهيلي اصفهاني ، بهروز دانشگاه هنر اصفهان , صابر ، زينب دانشگاه هنر اصفهان - گروه هنر اسلامي
كليدواژه :
صنايعدستي , گفتمان سلطنتي قاجار , هنرهاي زيبا , هنرهاي كاربردي , عبداللهخان معمار , تحليل گفتمان
چكيده فارسي :
مقالۀ حاضر قصد دارد به شناسايي چگونگي گسستهشدن «صنايعدستي ايران» از «هنرهاي زيبا» در نسبت با «گفتمان سلطنتي قاجار» در اين عصر دست يابد و به اين پرسش پاسخ دهد كه صنايعدستي چگونه در تمايز با هنرهاي زيبا قرار گرفت و به وجه مادون در دوگانۀ «هنرهاي زيبا/ هنرهاي كاربردي» بدل شد؟ اين مقاله به روش تحليل گفتمان و براساس آراء ميشل فوكو انجام شده است. اين روش، برخلاف تاريخنگاريهاي پيشين هنر، بهدنبال تحليل روندهاي پيوسته در تاريخ هنر نيست بلكه با رد تداوم تاريخي، در جستجوي گسستها و تغييرهاست. در اين روش، ضمن پرداختن به تمامي شكلهاي گفتگو و متنهاي پيرامون موضوع، نحوۀ توليد متنها و شيوۀ بازگوييشان، نهادها و رويّههاي مرتبط و برساخت سوژهها نيز بهخوبي مدنظر قرار ميگيرد. نتايج پژوهش نشان ميدهد كه مفهوم «صنايعدستي ايران» در عصر قاجار در يك فضاي گفتماني - متشكل از گفتمانهاي سلطنتي، تجدد، شيعهگرايي، باستانگرايي و هويت ملي، مشروطه، و غيره- درون دوگانههايي كه از شاخصترينشان «هنرهاي زيبا/ هنرهاي كاربردي» بود، برساخته شد. در اين دوره، طي مواجهۀ ايران با غرب و صنايع غربي، سوژههاي گفتمان سلطنتي (اعم از شاه، وزرا و دربار) تصميماتي در عرصۀ فرهنگي و اقتصادي در جهت حركت به سوي غرب گرفتند كه بهطور مستقيم با صنايعدستي نيز مرتبط ميشود و كنشهاي عملي آن را از فرمان محمدشاه به عبداللهخان معمار تا تأسيس دارالفنون و مدرسۀ صنايع مستظرفه و همچنين ارسال هنرآموز به غرب براي ارتقاي هنرهاي زيبا در ايران، ميتوان مشاهده نمود. حاصل اين تغيير نگرشها، والايشِ هنرهاي زيبا و به حاشيه راندهشدن صنايعدستي بوده است.
عنوان نشريه :
هنرهاي صناعي ايران
عنوان نشريه :
هنرهاي صناعي ايران