كليدواژه :
افلاطون , گفتوشنود پارمنيدس , نظريه صورتها , استدلال انسان سوم , معرفتشناسي , خوداسنادي , خودمشاركتي
چكيده فارسي :
در اين مقاله بخش نخست گفتوشنود پارمنيدس موردبررسي قرار ميگيرد. اين گفتوشنود دو چالش عمده را پيش روي نظريه صورتها قرار ميدهد كه عبارتاند از: «استدلالات تسلسلي» يا «استدلال انسان سوم» و «عدم امكان شناخت.» ابتدا ميكوشيم تا شرح دقيقي از بخش نخست اين گفتوشنود به دست دهيم و در ادامه با تحليل استدلالات پارمنيدس، نشان ميدهيم كه استدلالهاي وي برفرضهاي «خوداسنادي»، «يكي بالاتر از بسياري» «اصل ناهمانندي» و «اصل يكتايي» استوار است. سپس روشن ميكنيم كه پارمنيدس در بهكاربستن فرض ناهمانندي موجه نيست و نميتواند استدلال تسلسلي خود را اقامه كند. پسازآن به مسئله جدايي صورتها از اشياء اينجهاني و در پي آن «عدم امكان شناخت» ميپردازيم و با تحليل استدلال وي نشان ميدهيم كه پارمنيدس در حكم به عدم امكان شناخت، مرتكب دستكم دو خطاي منطقي شده است و از صرف اينكه صورتها از جهان ما جدا هستند، نميتوانسته نتيجه بگيرد كه ما از صورتِ دانش بهره نميبريم.