عنوان مقاله :
دشواريهاي بنيانگذاشتن معيار صدق در فلسفه كانت؛ صورتبنديِ نظريه صدق در فلسفه كانت بر پايه «استنتاج استعلايي»
پديد آورندگان :
گل شناس ، پوريا دانشگاه علامه طباطبائي , نوظهور ، يوسف دانشگاه علامه طباطبائي
كليدواژه :
صدق , مطابقت , انسجام , استنتاج استعلايي , شك معرفتي
چكيده فارسي :
در اين پژوهش ميكوشيم اين پرسش را پاسخ گوييم كه معناي صدق در فلسفه كانت چيست و آيا ميتوان در اين فلسفه، معياري براي نظريه صدق تعيين كرد يا نه. در گام نخست، با نظر به «تحليل استعلايي [آناكاويك ترافرازنده]» و بهويژه با تمركز بر «استنتاج استعلايي [/تنقيح مناط]» در سنجش خرد ناب، الگوي شناختيِ كانت را صورتبندي ميكنيم. براي صورتبندي دقيق اين الگو، از تفسير رابرت پاول ولف بهره ميگيريم. سپس، با نظر به مسائل جاري در معنيشناسيِ مدرن، ميكوشيم سامان ارجاع در اين نظريه صدق را بررسي كنيم و در اين راستا از تفسير معناشناختي رابرت هانا، كانتشناس معاصر بهره ميگيريم. سرآخِر دليل ميآوريم كه نظريه صدق در فلسفه كانت، مبتني بر گونه ويژهاي از اصل «انسجام» است كه آن را «نظريه انسجامگرويِ كانتي» نام ميگذاريم. بدينترتيب، اگرچه قول مشهور بر آن است كه كانت در سنجش، صدق را «همخواني [/مطابقت]» دانسته است، نشان خواهيم داد كه نظريه همخواني صدق متضمن «واقعيتگروي استعلايي» است، درحاليكه نزد كانت واقعيت فينفسه را نميتوانيم بشناسيم و تنها سامان واقعي مكانمند و زمانمند جهان تجربي را ميشناسيم و همين سامانمندي است كه ضرورت را در جهان تجربي تبيين ميكند و مقوّم آن است؛ بنابراين ممكن نيست نظريه صدق در فلسفه كانت همخواني يا مطابقت در معناي معمول آن باشد، بلكه نوع ويژهاي از «انسجامگروي» است. در اين متن هر جا كه از سنجش نقلقول كردهايم، ترجمه فارسيِ ميرشمسالدين اديبسلطاني با عنوان «سنجش خرد ناب» را عيناً در متن گذاشتهايم.
عنوان نشريه :
حكمت و فلسفه
عنوان نشريه :
حكمت و فلسفه