بسترهاي فرهنگي و اجتماعي تكوين و تحول علم تربيتي مدرن

شناخت چگونگي قوام‌يافتن تدريجي علم تربيتي مدرن در طول تاريخ فرهنگي و اجتماعي جهان مدرن، نقش مهمي در فهم بنيادين ماهيت اين علم، ذهنيت‌ها، مضامين و كلان‌ايده‌هاي حاكم بر آن و ميراثي كه اكنون از آن به جا مانده،‌ دارد. پژوهش حاضر به هدف بررسي اين چگونگي، در پژوهشي تاريخي-تحليلي و با بهره‌گيري از برخي منابع تاريخي دست اول و دست دوم درباره‌ي تاريخ علوم تربيتي و آموزش و پرورش مدرن در مناطق و كشورها و ادوار تاريخي مختلف، به واكاوي مهم‌ترين بسترهاي شكل‌گيري و تحوّل و توسعه‌ي علم تربيتي مدرن پرداخته است. بر اساس يافته‌هاي پژوهش،‌ شش زمينه‌ي فرهنگي و اجتماعي شامل «ضرورت يافتن تربيت نسل جديد براي جامعه‌ي جديد و عدم صلاحيت نهادهاي سنتي براي ايفاي اين نقش»، «آموزشي‌سازي مسائل اجتماعي»، «كشف دوره‌ي كودكي و اهميت يافتن مطالعه‌ي آن»، «روانشناسي‌گرايي»،‌ «پيدايش و تحول مدارس و مراكز تربيت معلم» و «پيدايش حرفه‌ي معلمي و حرفه‌اي سازي مشاغل مرتبط با آموزش و پرورش» به عنوان مهم‌ترين ذهنيت‌ها يا پديده‌هاي اثرگذار در ساخت معنا و ماهيت علم تربيتي مدرن شناسايي گشته و به تفصيل، گزارش و تحليل شده‌‌اند.