طرحواره هاي جنسي و بهزيستي روانشناختي در زنان متاهل: بررسي نقش واسطه اي كاركرد جنسي

پژوهش حاضر باهدف بررسي نقش واسطه اي كاركرد جنسي در رابطه بين طرحواره هاي جنسي با بهزيستي روانشناختي در زنان متاهل انجام شد. روش پژوهش توصيفي، از نوع هبستگي بود كه با استفاده از روش مدل‌يابي معادلات ساختاري انجام شد. جامعة آماري شامل زنان متاهل شهر شيراز بودند. با استفاده از روش نمونه‌گيري در دسترس تعداد 150 نفر انتخاب گرديد. ابزارهاي سنجش شامل پرسشنامه هاي شاخص عملكرد جنسي زنان (روزن و همكاران،2000)، طرحواره جنسي (آندرسون و سيروانوسكي،1994) و بهزيستي روانشناختي (ريف، 1995) بود. داده هاي جمع آوري شده در دوسطح توصيفي (با استفاده از ميانگين، انحراف معيار) و استنباطي (با استفاده ضريب همبستگي و مدل يابي معادلات ساختاري با نرم افزار amos-21) مورد تحليل قرار گرفتند. نتايج نشان داد كه طرحواره هاي پرشور-عاشقانه و صريح-راحت رابطه مثبت و معني دار و طرحواره خجالتي-محتاط رابطه منفي و معني دار با بهزيستي روانشناختي در زنان متاهل داشتند. همچنين كاركرد جنسي نيز پيش بين مثبت و معني دار بهزيستي روانشناختي بود. علاوه بر اين نتايج بيانگر اين بود كه كاركرد جنسي توانست بين طرحواره پرشور-عاشقانه با بهزيستي روانشناختي نقش واسطه اي ايفا كند. بر اساس يافته‌هاي پژوهش مي‌توان نتيجه گيري كرد كه طرحواره هاي جنسي هم بطور مستقيم و هم با واسطه عملكرد جنسي مي توانند بر بهزيستي روانشناختي زنان متاهل تاثيرگذار باشند.

The aim of this study was to investigate the mediating role of sexual function in the relationship between sexual schemas and psychological well-being in married women. The descriptive research method was a constraint type which was performed using structural equation modelling method. The statistical population included married women from Shiraz. Using the available sampling method, 150 people were selected. Assessment tools included women's sexual performance index questionnaires (Rosen et al., 2000), sexual schema (Anderson and Sirvanowski, 1994), and psychological well-being (Reef, 1995). The data collected were analyzed in two descriptive levels (using mean, standard deviation) and inferential (using correlation coefficient and structural equation modelling with amos-21 software). The results showed that passionate-romantic and explicit-comfortable schemas had a positive and significant relationship and shy-cautious schemas had a negative and significant relationship with psychological well-being in married women. Sexual function was also a positive and significant predictor of psychological well-being. In addition, the results indicated that sexual function was able to mediate between passionate and romantic schemas and psychological well-being. Based on the research findings, it can be concluded that sexual schemas both directly and through sexual function can affect the psychological well-being of married women.