كاربرد استعاره هاي مفهومي به عنوان يك راه حل شناختي براي چالش نگارش در زبان انگليسي: تاثير آموزش بر نگرش نوشتاري و خودكارآمدي نوشتاري زبان آموزان

با تكيه بر نظريه استعاره مفهومي (ليكاف و جانسون،2003 ) در چارچوب نظري مدل شناختي (فلاور و هيس، ۱۹۸۰)، محققان تلاش كردند تا از طريق خلق كنش متقابل بين سيستم ادراكي نگارنده و تجارب طبيعي كه سازه هاي اصلي بدنه ي متن را تشكيل مي دهند تمايلات عاطفي زبان آموزان نسبت به نگارش به زبان انگليسي را بهبود بخشند. بدين منظور، 120 دانشجوي دختر و پسر كارشناسي زبان انگليسي از مركز زبان هاي خارجي دانشگاه آزاد اسلامي كرج داوطلبانه در اين پژوهش شركت كردند. داوطلبان سپس به طور تصادفي به دو گروه برابر زن و مرد تقسيم شدند .گروه آزمايشي از آموزش رويكرد شناختي و گروه كنترل از آموزش رويكرد سنتي بهره مند شدند.با استفاده از مدل آماري تحليل كواواريانس دوطرفه ، محققان نتايج پس آزمون هردو گروه را مورد ارزيابي قرار دادند. تجزيه و تحليل حاكي از يك تغيير معنادار در نمرات پس آزمون نگرش نوشتاري و خودكارآمدي نگارش در گروه شناختي بود. يافته هاي پژوهش حاضر به لحاظ عملي و نظري براي معلمان نگارش زبان انگليسي از اهميت ويژه اي برخوردارمي باشد. معلمان مي توانند استعاره هاي مفهومي را به عنوان يك استراتژي شناختي به منظور بهبود تمايلات عاطفي زبان آموزان كه موفقيت آنان را در نگارش تحت الشعاع قرار داده است را در برنامه هاي آموزشي خود قرار دهند.