بررسي ترجيحات مصرف انواع گوشت با استفاده از روش ناپارامتري ترجيحات آشكار شده

اولين و اساسي‌ترين پيش‌فرض ارائه و بسط نظريه‌هاي اقتصادي در زمينه رفتار مصرف‌كننده، رفتار عقلايي مصرف‌كننده است و صحت مطالعات و بررسي‌هايي كه در زمينه تقاضا و مصرف انجام مي‌شود، به اعتبار فرض رفتار عقلايي مصرف‌كننده بستگي دارد. در اين تحقيق تلاش شده تا وجود شكست ساختاري در ترجيحات مصـرف‌كننـدگان ايرانـي براي سبد گوشت مورد آزمون قرار گيرد. براي اين منظور از رهيافت غيرپارامتريك آزمون اصول ضعيف، قوي و تعميم‌يافته ترجيحات آشكار شده، شاخص كارايي افريت، آزمون آماري K-W و روش نموداري دي پرتي براي بررسي رفتار عقلايي و پايداري ترجيحات مصرف‌كنندگان سبد گوشت در ايران استفاده شده است. با توجه به نتايج به دست آمده، رفتار مصرف‌كنندگان سبد گوشت مصرفي در دوره زماني 1396-1372 عقلايي بوده و توسط يك تابع مطلوبيت مقعر، پيوسته، يكنواخت و اشباع‌ناپذير قابل تعبير است. بنابراين، مي‌توان اين داده‌ها را در دوره زماني مذكور و يا زير دوره‌هاي كوچك‌تري از آن براي تخمين تابع تقاضا كه پيش شرط آن وجود تابع مطلوبيت نئوكلاسيك است، بكار برد.