كليدواژه :
, meaning of life , , AllamehTabatabai , , Martin Heidegger , , , معناي زندگي , , هايدگر , , علامه طباطبايي , , دازاين , , دين
چكيده فارسي :
يكي از دغدغه هاي مشترك علامه طباطبايي و مارتين هايدگر معناي زندگي بوده است. مراد از معني زندگي نزد آنها هدف از زندگي مي باشد؛ كه هر كدام با توجه به مباني فكري خود به آن پاسخ داده اند. رويكرد علامه در رويارويي با معناي زندگي فراطبيعي مي باشد؛ هايدگر به نقد معناي زندگي مدرن و تفكر مابعدالطبيعي سنتي پرداخته و معتقد است غفلت مابعدالطبيعي سنتي سبب شده است كه به جاي هستي شناسي بنيادي به شناخت موجودات پرداخته شود. علامه از طريق صفت حكيم بودن خدا، هدفدار بودن جهان خلقت از جمله انسان را اثبات مي-كند. وي معتقد است زندگي در پرتو اعتقاد به خدا و پايبندي به اخلاق و رفتار انساني معنا پيدا مي كند. ولي از نظر هايدگر آنچه باعث معناداري دازاين مي شود « در جهان بودن» است. هايدگر برخلاف علامه بر اين باور است كه انسان خودش ارزش ها را بوجود مي آورد و نمي توان معيار بيروني براي ارزش ها قائل شد. وي دازاين را بر اساس توجه به مرگ و رهايي از تسلط ديگران به اصيل و غير اصيل تقسيم مي كند. هر دو فيلسوف به معناداري زندگي معتقدند با اين تفاوت كه علامه معتقد است انسان معناي زندگي را كشف مي كند اما هايدگر مي گويد دازاين معناي زندگي را جعل مي كند و مبناي فكري علامه براي اثبات معناي زندگي قرآن و فطرت انسان است در حالي كه هايدگر مبناي فكري هايدگر وجدان و مرگ دازاين مي باشد