نقش طبقات اجتماعي در شكل گيري دولت مدرن در ايران معاصر

هر جامعه اي داراي ساختار و عناصر تشكيل دهنده اي مي باشد كه از برآيند اين عناصر تحولات سياسي اجتماعي شكل مي گيرد. مقاله توصيفي تحليلي بوده و از روش كتابخانه‌اي استفاده شده است. جامعه ايران در صد سال اخير، تغييرات عميقي به خود ديده كه نتيجه برخورد عناصرسازنده جامعه در ايران بوده است. براي درك اين تحولات بايد به عناصر سازنده جامعه ايران و نيروها و طبقات فعال و منفعل متمركز شد. در ايران مي توان به سه ساختار ايلي عشايري، روستايي و شهري اشاره نمود كه هر ساختار درون خود داراي نيروها و طبقاتي مي باشد كه از برخورد اين نيروها و طبقات دولت هايي شكل گرفته است. بيشتر دولت ها در ايران بر مبناي همان روابط ايلي و عشيره اي شكل گرفته اند ولي در دوران جديد به دليل تحولات، تأثير طبقات سنتي كم و منفعلانه و طبقات جديد فعال تر شده اند و دولت مدرن در ايران را شكل داده اند.البته در قرون اخير دولت كه وابسته به طبقات بود؛ با كسب منابع جدبد وابستگي خود را به اين نيروها كم كرده و سعي در تغيير و جابه جايي آنها نمود. در اين مقاله برآنيم تا ساختار طبقاتي جامعه ايران و روابط اين طبقات و نيروها و كنش و واكنش هاي آنها را در به وجود آمدن دولت مدرن را مورد بررسي قرار دهيم.