چين، بريكس و تحوّل در نظم نهادي اقتصاد جهاني

همكاري ميان اعضاي بريكس، پس از اولين گردهمايي بريك در سال 2006، تاكنون رو به افزايش بوده و اين گروه به تدريج، جايگاه مهم تري را درزمينۀ مسائل اقتصادي بين المللي به دست آورده است. در گروه بريكس باوجود محدود بودن، اعضا همراه با چين با ايجاد نهادهاي مالي جديد در قالب بريكس، يك كمربند-يك ‎جاده، براي مقابله با نهادهاي مالي هژمونيك جهاني تلاش كرده اند. نوشتار پيش رو مي كوشد نقش چين در حال رشد را در بريكس و چگونگي تغيير حاكميت اقتصاد جهاني و پتانسيل ابتكارات مستقل آن براي تأثير بريكس بر اقتصاد جهاني بررسي كند؛ از سوي ديگر، چين قدرتي نوظهور به شمار مي رود كه به ‎سرعت در حال ارتقاي جايگاه خود در نظم اقتصادي بين المللي است. به ‎گونه ‎اي كه احتمال مي رود اين كشور به قدرت هژمون آيندۀ اين حوزه تبديل شود. پژوهش حاضر درصدد پاسخگويي به اين پرسش است كه: چين براي ايجاد تحوّل نظم اقتصادي جهان در سال‎هاي 2009-2020 چگونه از بريكس بهره گرفته است؟ جستار پيش رو با روش توصيفي - تحليلي كه از رويكردي به‎طور عمده كيفي استنباط مي كند. فرضيه اي كه در همين راستا مورد آزمون قرار گرفته، اين است كه چين با بهره ‎گيري از سازوكار بريكس و بريكس پلاس، كوشيده است تا ازراه نهادسازي و تغيير روابط خود با قدرت هاي بزرگ، نظم اقتصادي جهان را در سال هاي 2009-2020 درراستاي منافع خود متحوّل كند. پژوهش حاضر بر نگاه ابزاري چين به گروه بريكس و ابتكارهايي كه مقام هاي پكن در چارچوب سازوكار بريكس در پيش گرفته اند، تأكيد دارد.