عنوان مقاله :
بررسيِ بازتابِ امرِ شناخت ناپذير در صورت و محتواي داستان «پيك نيك» از ابوتراب خسروي
پديد آورندگان :
كمالي ، ثمين دانشگاه شيراز - دانشكدۀ ادبيات و علوم انساني , حسن لي ، كاووس دانشگاه شيراز - دانشكدۀ ادبيات و علوم انساني - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
ابوتراب خسروي , امر شناختناپذير , بينزوانگر , ترس , داستان «پيكنيك» , دلهره , فاولر
چكيده فارسي :
دوران معاصر دوران قرار گرفتن امر شناختناپذير در كانون زندگي بشر و درنتيجه تجربه انواع هراس است. يكي از مهمترين تجليگاههاي اين موضوع گونههاي مختلف هنر ازجمله ادبيات داستاني است. براي شناخت دقيقتر انسان امروز از يك سو و درك درست آثار داستاني معاصر از سوي ديگر، واكاوي كيفيت اثرپذيري اين آثار از امر شناختناپذير ضروري مينمايد. در پژوهش حاضر، با تلفيق نظريه تحليل دازاين لودويگ بينزوانگر و رويكرد زبانشناسانه راجر فاولر در نقد متون ادبي، الگويي براي بررسي همهجانبه بازتاب امر شناختناپذير در داستانهاي معاصر پيشنهاد و براساس آن، داستان «پيكنيك» از ابوتراب خسروي ــ نويسنده برجستهاي كه نگاهي ژرف به وضعيت بشر و هراسهاي او دارد ــ تحليل شده است. هدف از اين مقاله بررسي خاستگاههاي هراس در داستان مورد بحث و واكاوي رابطه صورت و محتواي آن با امر شناختناپذير است. اين پژوهش به روش تحليل محتوا انجام شده است. يافتههاي تحقيق نشان ميدهد راوي/ شخصيت اصلي داستان بر اثر دلهره شديد فروپاشيده است. او ميكوشد امر شناختناپذير را در عناصر مرئي پيرامون و گزش دلهره را در قالب ترس از مرگ تجربه كند؛ اما شكنجهگرانش تكههاي پراكنده «خود» او هستند. كيفيت گزينش و چيدمان عناصر روايت گسيختگي روايتگر را بازتاب ميدهد. انبوه تناقضها، تكرارها، ابهامها و... گفتمان و متن اثر را از يكپارچگي دور كرده است. درمجموع ميتوان گفت امر شناختناپذير در صورت و محتواي داستان «پيكنيك» رخنه كرده و آن را به لرزه افكنده است.
عنوان نشريه :
روايت شناسي
عنوان نشريه :
روايت شناسي