مدل‌يابي موانع توسعه صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي شهرستان تبريز

زمينه مطالعاتي: صنايع تبديلي و تكميلي به فرآوري و عمل آوري محصولات مختلف كشاورزي از طريق فرآيندهاي مختلف كه در برگيرنده تغييرات فيزيكي، شيميايي، نگهداري، بسته بندي و توزيع توليدات كشاورزي، مي پردازد. هدف: هدف از اين پژوهش، آسيب شناسي و زمينه يابي توسعه صنايع تبديلي و تكميلي كشاورزي شهرستان تبريز ميباشد. روش كار: براي گردآوري اطلاعات از طريق نمونه گيري هدفمند، اقدام به مصاحبه با 15 نفر از مديران واحدهاي صنايع مربوطه گرديد، كه براساس رسيدن به اشباع تئوريك، روند جمع آوري داده ها متوقف گرديد. جهت حصول هدف، از روش مدلسازي ساختاري- تفسيري استفاده شد. جامعه آماري تحقيق شامل 29 نفر از مديران واحدهاي صنايع مربوطه بودند. نتايج: بر اساس تحليل ميك مك مؤلفه هاي خودگردان داراي وابستگي كم و قدرت نفوذ كم مي باشند، به همين دليل ميتوانند از بدنه مدل جدا شوند. در مؤلفه خودگردان هيچ مؤلفه اي قرار نگرفته است. مؤلفه وابسته، شامل مؤلفه نوع زيرساختي- فناوري و مؤلفه ارتباطي شامل عاملهاي ماهيت صنايع تبديلي و تكميلي، جغرافيايي- مكاني، قانوني- مقرراتي، مالي- اقتصادي ميباشند. مؤلفه هاي مستقل شامل مؤلفه هاي فصلي بودن نوع فعاليت، نهادي- اداري مي باشند. نتيجه گيري نهايي: مؤلفه هاي نهادي- اداري و فصلي بودن نوع فعاليت به ترتيب با بالاترين قدرت نفوذ و تاثير 6 و 4 و وابستگي 1 جزء عاملهاي كليدي است. لذا پيشنهاد مي شود ضمن تقويت متولي صنايع مربوطه، نسبت به تسهيل مقررات، دستورالعملها و رويه هاي اداري، اقدامات لازم صورت گيرد. به جهت فصلي بودن ماهيت كار كشاورزي و به تبع آن صنايع تبديلي، همچنين با توجه به اينكه صنايع تبديلي و تكميلي فعالتر از صنايع تبديلي صرف هستند، لذا پيشنهاد ميگردد صنايع تبديلي از طريق پيش بيني فعاليتهاي تكميلي، نسبت به جبران فصول غيرفعال خود اقدام نمايد.