عنوان مقاله :
نسبيانگاري ارزشها و گرايشهاي دربارۀ خود
پديد آورندگان :
جباري ، پيمان دانشگاه قم - دانشكده الهيات و معارف اسلامي , جوادي ، محسن دانشگاه قم - دانشكده الهيات و معارف اسلامي - گروه فلسفۀ اخلاق , لگنهاوسن ، محمد - مؤسسۀ آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) - مؤسسۀ آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)
كليدواژه :
نسبيانگاري اخلاقي , زمينهگرايي , نظريۀ ارزش , گرايشهاي دربارۀ خود , اندي ايگن , ديويد لويس
چكيده فارسي :
نسبيانگاري اخلاقي يكي از مكاتب كهن فرااخلاقي است كه به وجود ويژگيهاي اخلاقي، و صدق و توجيه احكام اخلاقي ميپردازد. با اين حال، بخشي از بحثهاي مربوط به نسبيانگاري متوجّه معناشناسي جملات نسبي است. نظريات نسبيانگارانۀ سنّتي زمينهگرا هستند، به اين معنا كه احكام اخلاقي را داراي عنصري ميدانند كه به نحوي ارجاع به گوينده دارد. اين ديدگاه نسبيانگاري را با چالشهايي مواجه ميكند، از جمله اينكه اختلاف نظر كه يكي از اسباب عمدۀ گرايش به نسبيانگاري است، به سوء تفاهم فروكاسته ميشود. برخي نسبيانگاران اخيراً تلاش كردهاند تا نظرياتي ارائه دهند كه با ثابت دانستن محتواي احكام، دچار مشكلات زمينهگرايي سنتي نباشد. يكي از اين تلاشها، نظريۀ نسبيانگاريِ دربارۀ خود (de se relativism) اندي ايگن است. ايگن با تركيب نظريۀ ديويد لويس درباب محتواي باور، نظريۀ رابرت استالنيكر درباب اظهار، و نظريۀ استعدادي ديويد لويس درباب ارزش، بر آن است كه نظريهاي نسبيانگارانه دربارۀ ارزش ارائه كند كه با طبيعيانگاري، درونيانگاري احكام اخلاقي، و شناختيانگاري سازگار باشد، و از اشكالات ديگري كه خودِ او بر زمينهگرايي وارد ميكند مبرّا باشد. در اين مقاله نظريۀ ايگن بررسي ميشود و نشان داده ميشود كه نظريۀ او نهتنها از اشكالات وارد بر زمينهگرايي رها نيست، بلكه به دليل پذيرش نظريۀ لويس در باب محتواي باور بار بيشتري بر دوش دارد كه آن را نسبت به ديگر نظريات نسبيانگارانه مرجوح ميسازد.