كليدواژه :
منطق , دستور زبان , مناظرۀ متّي و سيرافي , الفاظ مثال اول و مشتق , ماركوس ترنتيوس وارو , پريسكيانوس , دستورزبان جهانشمول , وجوهيان
چكيده فارسي :
فارابي در مباحث زبانشناسانۀ رايج در محافل علمي جامعۀ اسلامي با لحاظ كردن مسائل فلسفي-زبانشناختي پيشين منظر جديدي اتخاذ كرد و براي مسائل پديد آمده پاسخهايي فلسفي يافت. منازعۀ ميان منطق و دستورزبان عربي پيشتر و در پي ترجمۀ آثار منطقي و فلسفي يونانيان در جامعۀ اسلامي درگرفته بود. فارابي در اين نزاع موضع سومي برگزيد كه احتمالا آن را با تأمل در مباحث زبانشناسانۀ دوران باستان و قرون وسطاي متقدم پيش از دورۀ اسلامي بهويژه وارو و پريسكيانوس اتخاذ كرده بود. او به وجود گونهاي علم اللسان مشترك ميان همه امتها نظر داد كه به دليل اين اشتراك، همسنخ منطق و چه بسا جزئي از آن بهشمار ميرود. بدين ترتيب منطق و دستورزبان داراي جزء مشتركي شدند كه براي همۀ زبانها مشترك است. قوانين اين گونه از علم اللسان كه بيش از همه در قواعد صرف و اشتقاق نمايانده ميشود دال بر روابط معاني و مقولاتي است كه خود برگرفته از موجودات عالم هستي هستند و از همينرو ميتوانند دستورزباني جهانشمول را رقم بزنند. بدينترتيب ميتوان فارابي را در قول به وحدت وجوه هستي، وجوه معاني و وجوه دلالت و همچنين قول به دستورزبان جهانشمول مقدم بر وجوهيان دانست؛ مشربي زبان شناختي در قرون وسطاي متأخر كه بيش از همه در تاريخ انديشه متأثر از پريسكيانوس هستند و تفكرشان تا دوران معاصر ادامه داشته است.