روابط ساختاري سازه تاريك شخصيت، بازداري هيجاني با روابط فرا زناشويي با ميانجي‌گري نگرش به تعهد زناشويي در بين زنان و مردان داراي روابط فرازناشويي

هدف از پژوهش حاضر بررسي روابط ساختاري سازه تاريك شخصيت، بازداري هيجاني با روابط فرا زناشويي با ميانجي گري نگرش به تعهد زناشويي دربين زنان و مردان داراي روابط فرازناشويي بود. طرح پژوهش حاضر از نوع توصيفي _همبستگي بود. جامعه آماري پژوهش شامل كليه زوجين مراجعه كنندگان به مراكز مشاوره شهرستان مياندوآب در سال 1400 بودند.كه از اين بين تعداد 280 نفر با روش نمونه گيري هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه هاي مثلث تاريك شخصيت (SD-3، جنسون و وبستر،2010) مهار هيجاني (ECQ، راجر و نشوور 1987) خيانت زناشويي (MIQ، مرامي و خادمي، 1392) استاندارد تعهد زناشويي (DCI، آدامز و جونز ،1997)را تكميل كردند. تحليل داده ها با روش مدل يابي معادلات ساختاري نشان داد كه بين صفات تاريك شخصيت با نگرش به خيانت در سطح 0/01 رابطه مثبت و معناداري وجود دارد، همچنين بين كنترل هيجاني و تعهد زناشويي با نگرش به خيانت در سطح 0/01 رابطه منفي و معناداري وجود دارد. نتايج پژوهش نشان داد سازه تاريك شخصيت و بازداري هيجاني با ميانجي گري نگرش به تعهد زناشويي با روابط فرازناشويي رابطه دارد. يافته‌هاي اين پژوهش در كنار حمايت از مدل فرضي براي روابط فرازناشويي، الگوي مناسبي براي سبب‌شناسي آن ارائه مي‌دهد و در نهايت مدل از برازش خوبي برخوردار است.