عنوان مقاله :
نقد و تحليل سنت نوشتاري زنانه در چهار رمان زنانه الجزايري بر نظريه الين شوالتر
پديد آورندگان :
غلامي ، سنا دانشگاه اراك - دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه , جرفي ، محمد دانشگاه اراك - دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه , اناري بزچلوئي ، ابراهيم دانشگاه اراك - دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه , مختاري ، قاسم دانشگاه اراك - دانشكده ادبيات و زبان هاي خارجه
كليدواژه :
اعتراض و خودآگاهي , تقليد , سنت نوشتاري , الين شوالتر , زن الجزايري
چكيده فارسي :
الين شوالتر، نظريهپرداز فمينيست آمريكايي، با ارائه نظريه «نقد وضعي زنان» و با تكيه بر مدلي تكرارشونده در خردهفرهنگهاي ادبي، لزوم بررسي آثار داستاني نويسندگان زنِ هر كشور را در تأييد اين نظريه مطرح ميكند؛ بدين شكل كه نوشتار زنان، با گذر از دو مرحله تقليد (مرحلۀ زنانه) و اعتراض به هنجارهاي مسلط (مرحله فمينيستي)، در نهايت به مرحلۀ سوم يعني دستيابي به هويت فردي (مرحله مؤنث) ميرسد. پژوهش حاضر بر اين است تا با بهرهگيري از روش تحليل محتواي كيفي وبا تكيه بر مراحل سهگانۀ مطرح شده، به بررسي چهار اثر داستاني از نويسندگان زن الجزايري بپردازد و بتواند سير تحول تقليد زنانه نويسندگان زن الجزايري به اعتراض و شورشي آگاهانه و در نهايت نائل آمدن به خودآگاهي، همچنين ميزان موفقيت آنان را در انعكاس صداي زنان در رمان نشان دهد. در نهايت ميتوان، نمود الگوي نظريه شوالتر را بهصورت مشترك و همزمان، در آثار مورد بررسي مشاهده كرد كه علت اين امر، تأخير فعاليت زن الجزايري در حيطه نويسندگي است؛ با ذكر اين مهم كه تنها احلام مستغانمي در رمان «الأسود يليق بك» موفق شد فاتحانه به مرحله سوم ورود كند. بدين شكل، اين اثر به عنوان سرآغازي از سنت نوشتاري مؤنث براي ديگر نويسندگان زن به شمار ميرود تا خودآگاهي زنانه را در نوشتار زنانه متجلي سازند. به طور كلي با توجه به اينكه هر كدام از اين آثار يك سنت مشخصي هستند. با توجه به شرايط مستعد اجتماعي حاكم اين نويسندگان جز بهندرت نتوانستهاند وارد مرحله خودآگاهي شوند و بيشتر با مؤلفه هاي مراحل اول و دوم در تعامل بودند.