كليدواژه :
ابنسينا , اجزاي متصله , شرطيه متصله , صدق و كذب متصله , نسبت اتصالي , متصله حقيقي و غيرحقيقي , متصله موجّهه ,
چكيده فارسي :
شرطيه متصله آنگونه كه بايد در نگاشتههاي ارسطو كه مدوّن منطق ارسطويي است، مطرح نشده است. منطقدانان پيرو ارسطو در سنّت اسلامي، با دستيابي به آثار رواقيان، بهتفصيل از اين قضيه بحث كردهاند. در اين ميان، نقش فارابي و بهويژه ابنسينا بسيار پررنگ است. بيشترين و اساسيترين مباحث درباره متصله را ابنسينا در نگاشتههاي خود آورده و تقريباً ديگر منطقدانان پس از وي، مباحث خود درباره متصله را تحت تأثير سخنان شيخالرئيس مطرح كردهاند. در نگاشته پيشرو، اين ادّعا مستندسازي ميشود و افزونبرآن، انديشه منطقدانان مسلمان درباره ساختار و محتواي شرطيه متصله با بهرهگيري از روش توصيف و تحليل شناسايي ميگردد. بهباور منطقدانان مسلمان، قضيه متصله، مصداق حقيقي شرطيه است كه در آن به اتصال يا نفي اتصال ميان دو جزء مقدم و تالي كه در قوه قضيه هستند، حكم ميشود. اين حكم گرچه ميتواند به گونه اتصال لزومي و استلزام مقدم براي تالي و يا به گونه اتصال اتفاقي بدون وجود استلزام و به صرف تقارن اتفاقي باشد، ولي مصداق حقيقي متصله، لزوميه است كه بيانگر اتصال واقعي ميان دو نسبت است. هر دوي اتصال لزومي و اتفاقي نيز يا به گونه ايجابي و يا به گونه سلبياند؛ با اين التفات كه متصله بودن سالبه به تسامح است؛ زيرا مفاد آن سلب اتصال است، نه اتصال سلب. منطقدانان مسلمان برآنند كه ويژگي اصلي قضيه متصله، حكم به اتصال يا نفي اتصال است و همه شرايط و احكام متصله مانند كميت، كيفيت، جهت و صدق و كذب، به اين حكم برميگردد.