مطالعه پيشايندها و پسايندهاي عشق به برند مقصد گردشگري مشهد

امروزه برند و برندسازي براي مقاصد گردشگري و جلب توجه و ايجاد عشق و علاقه‌ گردشگران به اين مقاصد يك استراتژي براي مقاصد گردشگري محسوب مي‌شود كه نقشي حياتي در عملكرد مديريت مقصد، جهت گسترش فرصت‌هاي گردشگري انها و متمايزسازي مقاصد نسبت به رقبا و درنهايت دست يابي به مزيت رقابتي مي‌باشد. . با توجه به اهميت گردشگري كه تأثير زيادي بر محيط، فرهنگ و اقتصاد دارد، در اين مقاله تلاش شده است تا پيشايندها و پيامدهاي عشق به برند مقصد مورد بررسي قرار گيرد. از اينرو هدف پژوهش حاضر، مطالعه پيشايندها و پسايندهاي عشق به برند مقصد گردشگري در شهر مشهد مي‌باشدجامعه آماري اين پژوهش، شامل كليه گردشگران خارجي است كه در بازه زماني زمستان 1398 به شهر مشهد سفر كرده‌اند. از اين جامعه نامحدود، به منظور جمع‌آوري داده‌ها با استفاده از روش تصادفي ، نمونه‌اي به حجم 384 نفر از گردشگران انتخاب شدند. پايايي پرسشنامه با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ مورد بررسي قرار گرفت و از پايايي قابل قبولي برخوردار بود. داده‌هاي پژوهش از طريق پرسشنامه گردآوري شد و با استفاده از مدل ساختاري به كمك نرم افزارهاي SPSS و smart PLS فرضيه‌ها مورد آزمون قرار گرفت. نتايج پژوهش نشان داد تجربه مثبت گردشگر، جذابيت مكان و پيوند عاطفي بر روي عشق به برند مقصد تأثير دارد و از پيشايندهاي عشق به برند مقصد مي‌باشد، در اين پژوهش تصوير ذهني و نگرش مثبت بر عشق به برند مقصد تأثيري نداشت. همچنين متغير عشق به برند مقصد بر روي تبليغات دهان به دهان، حساس نبودن به قيمت ها و تعهد‌عاطفي تأثيرگذار است و به عنوان پيامدهاي عشق به برند مي‌باشند.