عنوان مقاله :
كانت و مسئلۀ «امكان/صدفه» در ساحت خرد نظري
پديد آورندگان :
توسلي ، صالح دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران - دانشكده حقوق، الهيات و علوم سياسي - گروه فلسفه , سفيدخوش ، ميثم دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكده الهيات و اديان - گروه حكمت و كلام
كليدواژه :
فلسفۀ نظري كانت , امكان خاص , صدفه , نظام دانش
چكيده فارسي :
براي نظامهاي متافيزيكي هر نوع امر تصادفي تهديدي به شمار ميآيد كه ميتواند كليت و ضرورت نظام را تهديد كند و ازهمينرو، فيلسوفان ناچارند دربارۀ آن موضع گيرند. اين مواضع غالباً ذيل بررسي نسبتِ «امكان/صدفه» و «ضرورت» بيان ميشود. در فلسفۀ كانت، اصطلاح die Zufälligkeit بارِ اين مفهوم را به دوش ميكشد. بررسي كاربردها و دلالتهاي اين مفهوم در ساحت موردبحث حاضر، يعني ساحت نظري، ميتواند به تبيين موضع كانت دربارۀ مسئلۀ دشوارِ تهديد آن براي نظام دانش ياري رساند. اجمالاً بررسي حاضر نشان خواهد داد كه كانت در مواضع مختلفي و با دلالتهاي متفاوت، ولي مرتبطي از اين مفهوم استفاده كرده است: گاهي ذيل مقولات جهت، جايي ذيل مقولات نسبت، گاهي در ارتباط با امر آرويني و مشروط و گاهي در تحليل امري كه به آينده تعلق دارد. پژوهش حاضر پس از بررسي جامع، آنها را ذيل دو معناي اصليِ «امكان خاص» و «صدفهمندي» چكيده ميكند. اين مقاله ضمن جستوجوي معاني و دلالتهاي مفهومِ die Zufälligkeit در سنجش خرد ناب، به بررسي نحوۀ مواجهۀ كانت با جايگاهِ امر تصادفي در نظام ضروريِ دانش ميپردازد. نتيجه اجمالاً اين است كه كانت تنش را حل نميكند؛ زيرا از سويي، وي اين مفهوم را بهنفع طرفِ ضرورت ناديده ميگيرد و مدعي ميشود كه نظام بهمثابۀ گونهاي دانشِ ناب مستلزم آن است كه اين مفهوم را در نظام استعلايياش راه ندهد و از سوي ديگر، وي شأني براي آن مفهوم در نظر ميگيرد تا بتواند چگونگي پيشرَوي خرد در سلسلۀ قياسهاي ديالكتيكي را توضيح دهد. بهاينترتيب، كانت تنش تعيينكننده ميان امر تصادفي و امر ضروري را تنها منحل كرده است و نه حل. سرانجام، اين نوشتار بر آن است كه نحوۀ مواجهۀ انحلالي كانت با نسبت امكان/صدفه و ضرورت ريشه در اين دارد كه وي معناي ديالكتيك را به ديالكتيكِ منطقيـاستعلايي تقليل داده است و فرارَوي از آن مستلزم الگوهاي ديگري خارج از امكانات فلسفۀ كانت، يعني احتمالاً فلسفۀ هگل است.