عنوان مقاله :
بررسي عنصر آتش در ايران باستان و چگونگي بازتاب آن در انديشۀ مولانا
پديد آورندگان :
ذوقي ، سهيلا دانشگاه آزاد اسلامي واحد نظرآباد - گروه زبان و ادبيات فارسي
كليدواژه :
آتش , ايران باستان , مولانا , عرفان , عشق
چكيده فارسي :
يكي از عناصر سازنده و بنيادي در جهان مادّي كه همواره نقش ارزشمندي در زندگي بشر ايفا كرده است، «آتش» است. هر چه در جهان وجود دارد همگي به نوعي با اين عنصر مقدّس در ارتباط است. آتش از ديرباز دراساطير ايراني، جايگاه ويژه داشته است. زرتشت به آن جنبۀ اخلاقي و معنوي داد و آن را علامت و نشانۀ زندهاي از پاكي و طهارت دانست.با توجه به راز آفريني و شكوهمندي ذات آتش و نماد بودن آتش در اساطير و افسانههاي اقوام و اديان گذشته و امروز، درمييابيم كه اين عنصر همواره با زندگي و حيات انسانها و مناسك و مراسم آييني آن پيوند داشته است. مسلم است كه آتش در پيشينۀ فرهنگي نياكان ما، باور و اعتقادي ديني بوده است؛ اما امروز ميتوان آن را نماد پيوند در فرهنگ گذشته و حال دانست. عارف ايراني مثل مولانا اين آتش را در مكتب عشق و جمال به بيانهاي رمزي بيان نموده و ديدار با نور را چون زرتشت در مراحل سير و سلوك نشان داده و در شهود باطني به ديدار با نور رسيده است. اين آتش هماني است كه درگفتۀ مولانا چنين انعكاس يافته است «هركه اين آتش ندارد نيست باد» و اين آتش در شراب معنوي و موسيقي عرفاني و جمال معشوق بروز ميكند و عرفان ايراني را يكسره به رنگ خود درميآورد. در اين گفتار كوشيده ميشود تا تفسير و تحليلي از آتش در ديدگاه مولانا با روش تحليلي(كتابخانهاي) داده شود.
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)
عنوان نشريه :
تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسي (دهخدا)