مديريت تضاد منافع، تلاشي براي بهبود عملكرد اخلاقي در حرفه حسابرسي مستقل

زمينه: رفتار غيراخلاقي حسابرسان مستقل، ريشه در تضاد منافعي دارد كه آنها در موقعيت‌هاي خاص تجربه مي‌كنند. بنابراين، هدف اصلي اين پژوهش، ارائه الگويي براي مديريت تضاد منافع حسابرسان مستقل (پيشگري از بروز تضاد منافع و نيز رفتارهاي غيراخلاقي، در صورت بروز آن) است.روش: اين پژوهش از نوع پژوهش‌هاي اكتشافي است كه در انجام آن از روش نظريه‌پردازي داده‌بنياد استفاده شده است. جامعه آماري پژوهش شركا، مديران و سرپرستان مؤسسات حسابرسي عضو جامعه حسابداران رسمي است و با استفاده از روش نمونه‌گيري نظري، 14 نفر از آنها انتخاب شدند. پس از كسب نظر خبرگان از طريق مصاحبه نيمه‌ساختاريافته، كدگذاري داده‌ها طي سه مرحله انجام شد.يافته‌ها: بر اساس نتايج به دست آمده از كدگذاري باز مصاحبه‌ها، تعداد 111 كد باز شناسايي گرديد كه در كدگذاري محوري در قالب 34 مقوله و زيرمقوله دسته‌بندي گرديد.نتيجه‌گيري: نتايج پژوهش نشان داد سه عامل تنگناهاي درآمدي مؤسسات حسابرسي، عدم صلاحيت حرفه‌اي و عدم صلاحيت اخلاقي حسابرسان مستقل، نقش اصلي را در بروز تضاد منافع براي حسابرسان ايفا مي‌كنند. آنها هنگام اختلاف نظر با صاحبكار كه بيم از دست دادن آن وجود دارد، هنگام مواجهه با فرصت‌ كاري نامناسب، هنگام اجراي فرآيند رسيدگي و هنگام مواجهه با چالش‌هاي انجام وظايف، تضاد منافع و معماهاي اخلاقي ناشي از آن را تجربه مي‌كنند. مديريت تضاد منافع حسابرسان مستقل، نيازمند تلاش جمعي صاحبكاران، جامعه حسابداران رسمي و حسابرسان مستقل در سطح فردي و در سطح مؤسسه حسابرسي مي‌باشد. اين تلاش‌ها، منافع بسيار ارزشمندي براي صاحبكاران و ذينفعان آنها، مؤسسه حسابرسي، حسابرس مستقل، حرفه حسابرسي و جامعه به همراه دارد.