تأثير سبك رهبري اخلاقي بركاهش ابعاد شخصيت تاريك افراد درگير در مديريت سود

هدف: عوامل متعددي بر تصميم تهيه‌كنندگان صورت‌هاي مالي در جهت مديريت سود مؤثر است. يكي از اين عوامل مطابق تئوري‌هاي مطرح شده، شخصيت تاريك مديريت است كه ميزان اثرگذاري آن در موقعيت‌هاي مختلف متفاوت است. به‌گونه‌اي كه در يك جو اخلاقي، احتمالاً مديريت موفقيت چنداني در مديريت فرصت‌طلبانه سود نداشته و سبك رهبري اخلاقي، باعث كاهش رفتارهاي غيراخلاقي ناشي از ابعاد تاريك شخصيت خواهد شد. لذا، در اين پژوهش با توجه به عدم بررسي موارد عنوان شده در ايران، اثر سبك رهبري اخلاقي بر كاهش ابعاد شخصيت تاريك افراد درگير در مديريت سود بررسي گرديد. روش: جامعه آماري پژوهش حاضر در برگيرنده شركت كارگزاري ثبت شده نزد سازمان بورس اوراق بهادار است كه در نهايت 80 شركت كارگزاري با استفاده از نمونه‌گيري حذفي انتخاب شدند. اندازه‌گيري مديريت سود براساس داده‌هاي صورت‌هاي مالي در بازه زماني 1390 تا 1398 انجام شد. به منظور سنجش ابعاد شخصيت تاريك افراد درگير در مديريت سود و سبك رهبري اخلاقي از ابزار پرسشنامه استفاده گرديد. براي آزمون فرضيه‌ها از رگرسيون خطي و رويكرد معادلات ساختاري استفاده شد. يافته‌ها: نتايج نشان داد اغلب افراد درگير در مديريت سود، مديران عامل شركت‌هاي كارگزاري هستند. همچنين نتايج بيانگر وجود رابطه منفي و معنا‌دار بين رهبري اخلاقي و ماكياوليسم، خودبرتربيني و روان‌پريشي و به طوركلي نشان‌دهنده تأثير منفي رهبري اخلاقي بر كاهش ابعاد شخصيت تاريك افراد درگير در مديريت سود است كه تأييدكننده نظريه دوسويه مبادله رهبر- پيرو است. نتيجه‌گيري: يافته‌ها بيانگر آن است در شركت‌هاي كارگزاري رهبري اخلاقي از طريق برقراري ارتباطات اخلاقي، تشويق و ترغيب رفتارهاي اخلاقي مي‌تواند بر جو اخلاقي محيط كار موثر باشد و نهايتاً موجب كاهش بروز ويژگي‌هاي تاريك شخصيت از سوي افراد درگير در مديريت سود در اين شركت‌ها شود. اين نتايج نقش نظارت‌هاي تشكل‌هاي خودانتظام بر عملكرد شركت‌هاي كارگزاري را برجسته مي‌نمايد.