عنوان مقاله :
رياضيات لايبنيتسي و زيباييشناسي منفي
پديد آورندگان :
ممبيني ، سجاد دانشگاه خوارزمي
كليدواژه :
زيباييشناسي منفي , نظريۀ انتقادي , لايبنيتس , حساب ديفرانسيل
چكيده فارسي :
نظريۀ انتقادي را همواره فلسفه و جامعهشناسيِ معاصر بهمثابۀ چيزي متعيَّن و «شناختهشده» درك كردهاند كه ريشههاي اصليِ خود را در منفيّت هگلي-ماركسي مييابد. اما كمتر به اين مسئله توجه شده كه آيا ميتوان تبارهاي نظري ديگري نيز براي آن شناسايي نمود؟ لايبنيتس را ميتوان فيلسوفي دانست كه، از دريچۀ فلسفۀ ديفرانسيلي خود، تأثيري حاشيهاي ولي نيرومند بر نظريۀ انتقادي برجاي نهاد. در اين مقاله نشان داده ميشود كه سه مفهوم زيباييشناختيِ ناهمساني، خودبسندگي و هماهنگي چگونه در حساب تفاضليِ لايبنيتسي ريشه دارند و ميتوانند با استفاده از مفاهيمي چون اينهماني، موناد و همامكاني توضيح داده شوند. علاوه بر شناسايي برخي ريشههاي لايبنيتسيِ زيباييشناسي منفي، اين پرسش نيز مطرح ميشود كه مفاهيمِ يادشده در چه نسبتي با مفاهيم ديفرانسيلي قرار ميگيرند؟ بهجز مفهومِ ناهمساني نزد آدورنو كه بهنوعي در رابطهاي آنتاگونيستي با اصل اينهماني قرار دارد، دو مفهوم ديگر را ميتوان صورتهايي فلسفي-زيباشناختي از مفاهيمي رياضياتي دانست، بهنحويكه هنرِ خودبسنده نوعي موناد و هماهنگي صورتي از پيوستگي نشان داده ميشود. اين مسئله كه نظريۀ زيباشناسي چگونه ميتواند از رياضيات متأخر الهام پذيرد ايدۀ اصلي اين پژوهش است.