عنوان مقاله :
انسان و سياست در فلسفۀ سياسي ابن سينا
پديد آورندگان :
محمدي كيا ، طيبه پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي - پژوهشكدۀ مطالعات سياسي
كليدواژه :
سياست , فلسفۀ سياسي ابنسينا , پيامبر , تقسيمكار , سنت , عدالت
چكيده فارسي :
هدف از اين پژوهش، مطالعۀ سياستانديشي و سياستورزي در انديشۀ ابنسينا بوده و تحقيق با استفاده از روش هرمنوتيك ديلتاي انجام شده است. در پژوهش پيشِروي، درصدد بررسي رويكرد بوعلي به سياست و نقش سياسي فرد در ساحت زيست جمعي بودهايم. پيدايش و پرورش سياست در انديشۀ اين فيلسوف با مباحثي مانند تفاوت و تفاضل در آفرينش تا كسب معرفت پيامبرانه و رخنمودن سنت در الهيات و قدبرافراشتن عدالت در شهر آرمانياش مرتبط است. روزگار شيخالرئيس در ايران پساز اسلام، بامداد برآمدن سياستورزي ايراني، و شاهد تأسيس سلسلههاي ايراني و دوري ايرانيان از خلافت است. چنين رخدادي، ناگزيري از انديشيدن به سياست را با خود همراه دارد. تلاش براي بازانديشي و بازخواني نسبت ميان سياستورزي و وحي كه بيشاز سه سده از عرضهشدنش بر انديشۀ ايراني ميگذشت، از يك سو و كوشش براي برقراركردن آشتي ميان نقل و عقل يوناني بهمثابۀ ميراثي دانشي، از سوي ديگر، ايرانيان آن روزگار را به واكاوي و بازسازي داشتههاي كهن كشاند. در اين نوشتار، سهم شيخالرئيس در اين خيزش را رصد خواهيم كرد. اين فيلسوف، پيوندي سترگ ميان معرفت، وحي و سياست برقرار كرده و نقش سياسي مردمان را در ارتباط با جهان آسماني و تكليفي زمين و نيز فضيلتي دروني و اخلاقي پي ريخته است كه در شهري پيامبرساخته (در دوران پساز حيات پيامبر) بهمثابۀ سازهاي وحيمدار استمرار مييابد. در فلسفۀ سياسي ابنسينا، انسان ازطريق زندگيكردن در شهر ميتواند به كمال دست يابد و بيگمان، اين رخداد دراِزاي طرحريزي شهر بهمثابۀ ظرف سياست، و تعيين ويژگيهاي زمامدار نيك و شرايط مشاركت مردم تحقق مييابد. سياست، شهر و انسان سياسي، موضوع اصلي مطالعۀ ما در اين مقاله هستند و اين مهم ازطريق واكاوي ريختيابي شهر، سياستورزي شهرياران و نقش سياسي شهروندان صورت گرفته است.