عنوان مقاله :
كاربست نظريهي زمان روايت ژرار ژنت در رمان «طريق بسمل شدن»
پديد آورندگان :
آقابابايي ، سميه دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكدۀ ادبيات و زبانهاي خارجي
كليدواژه :
روايتشناسي , ژرار ژنت , طريق بسمل شدن , محمود دولتآبادي , زمان روايي
چكيده فارسي :
روايت شناسي با رويكردي مشخص به بررسي ساختار روايت مي پردازد. ژرار ژنت، منتقد ساختارگراي فرانسوي، در نظريۀ زمان در روايت، گونه هاي مختلف زمان را از سه جنبه نظم، تداوم و بسامد بررسي كرده است. نظم، ترتيب بيان روايت و تداوم، طول مدت روايت است و بسامد، به بيان مكرر وقايع مي پردازد. در اين پژوهش تلاش بر اين است تا با روش تحليلي ـ توصيفي ابتدا نظريۀ ژنت را توضيح دهيم سپس به تطبيق اين نظريه در رمان طريق بسمل شدن اثر محمود دولت آبادي بپردازيم. دولتآبادي، داستان نويس مشهور فارسي، در اين رمان تصويري از جنگ ايران با عراق ارائه داده است. زمان بهكار رفته در اين اثر به شكل هزارتو و پيچدرپيچ است، بهگونهاي كه اين شيوۀ روايتِ زمان سبب شده است كه خواننده غالباً در درك زمان وقايع مختلف داستان دچار سردرگمي و آشفتگي شود. درواقع، در اين رمان مي توان عملكرد تكنيكهاي نظريه زمان همچون بسامد و تداوم را با تكرار زياد مشاهده كرد. نوع روايتِ زمان در رمان، خواننده را به عنصري فعال در داستان تبديل مي كند. نتايج حاصل از پژوهش بيانگر آن است كه شگردهايي چون تك گويي دروني و گذشته نگري در اين اثر، عملكرد بيشتري نسبت به ديگر شگردهاي روايي دارند. عاملي كه در اين رمان باعث گستردگي زمان و درنگ در روايت شده است، گفتوگوهاي دروني مداوم شخصيت اصلي داستان، توصيفات دقيق و جزئي و پرداختن به اموري است كه در ارتباط دقيق با رخدادهاي اصلي داستان نيست. بسامد مكرر در اين رمان باعث كندشدن زمان شده است.
عنوان نشريه :
پژوهشنامه ادبيات داستاني
عنوان نشريه :
پژوهشنامه ادبيات داستاني