عنوان مقاله :
بيحسي سازماني در جمعيت هلالاحمر: توسعه مدل با رويكرد آميخته
پديد آورندگان :
صالحي كوچهباغي ، علي دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس , رحمتي ، مريم دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس - گروه مديريت , كياكجوري ، داود دانشگاه آزاد اسلامي واحد چالوس - گروه مديريت
كليدواژه :
بيحسي سازماني , رويكرد آميخته , نظريه داده بنياد , مدلسازي معادلات ساختاري
چكيده فارسي :
زمينه: با توجه به اهداف عاليه سازماني، يكي از مهمترين وظايف سازمان ها، برانگيختن كاركنان بهعنوان سرمايه هاي راهبردي سازمان ميباشد. پديده بي حسي سازماني يكي از اصلي ترين چالش ها در سال هاي اخير بوده است و ناظر به وضعيتي است كه در آن كارمندان سازمان نسبت به محيط سازماني خود بي انگيزه شده اند. بر اين اساس، پژوهش حاضر باهدف توسعه مقياس بيحسي سازماني در جمعيت هلالاحمر جمهوري اسلامي ايران انجامشده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر بهصورت تركيبي در سال ۱۴۰۰ انجام شد. بخش كيفي پژوهش با استفاده از رويكرد داده بنياد با ۲۱ نفر از خبرگان انتخابشده از طريق نمونهگيري هدفمند و گلوله برفي و مصاحبه عميق نيمه ساختاريافته انجام شد؛ و بخش كمي با روش مدلسازي معادلات ساختاري با رويكرد حداقل مربعات جزئي و نرمافزار Smart PLS۳ صورت گرفته است. جامعه آماري تحقيق در بخش كمي، كليه مديران سازمان هلالاحمر شهر تهران به تعداد ۱۱۰ نفر بودند كه با روش نمونهگيري تصادفي و بر اساس فرمول كوكران، ۸۵ مورد ميباشد كه جهت اطمينان بيشتر و كاهش خطاي نمونهگيري ۹۰ نفر بهعنوان نمونه آماري انتخاب شدند. براي جمعآوري دادهها در بخش كمي از پرسشنامه محقق ساخته بي حسي سازماني برآمده از مدل تحقيق، شامل ۳۴ گويه در قالب طيف ۵ گانه ليكرت استفاده گرديد. سنجش پايايي پرسشنامه از طريق ضريب آلفاي كرونباخ و پايايي تركيبي و سنجش روايي به روش روايي سازه انجام شد كه بر اساس نتايج، هر دو، مورد تأييد قرار گرفتند. يافتهها: در بخش كيفي پس از ۳ مرحله كدگذاري باز، كدگذاري محوري و كدگذاري انتخابي، مدل پژوهش شامل ۶ مقوله اصلي (مقوله محوري، شرايط علّي، شرايط مداخلهگر، شرايط زمينهاي، راهبردها و پيامدهاي بيحسي سازماني) و ۲۹ مقوله فرعي ارائه گرديد. نتايج بخش كمي نشان داد كه شرايط علّي با مقدار معنيداري (۰/۰۰۱) و ضريب مسير (۰/۷۲۵) بر مقوله محوري و شرايط مداخله گر با مقدار معنيداري (۰/۰۰۳) و ضريب مسير (۰/۲۲۱)، شرايط زمينهاي با مقدار معنيداري (۰/۰۰۲) و ضريب مسير (۰/۴۱۰) و مقوله محوري با مقدار معنيداري (۰/۰۲۳) و ضريب مسير (۰/۳۳۴) بر راهبردها تأثير مثبت و معنيداري داشتند. همچنين راهبردها با مقدار معنيداري (۰/۰۰۱) و ضريب مسير (۰/۳۴۷) بر پيامدهاي فردي و سازماني بيحسي در جمعيت هلال احمر تهران تأثير مثبت و معنيداري ميگذارند. نتيجهگيري: نتايج نشان ميدهد مدل ارائهشده در اين پژوهش، مدل مناسبي جهت شناخت و آگاهي مديران درزمينه ي مفاهيم و مقولههاي تأثيرگذار بر بيحسي سازماني ميباشد؛ بنابراين به مديران جميعت هلالاحمر پيشنهاد ميشود از مدل ارائهشده در اين پژوهش براي به حداقل رساندن پديده بيحسي سازماني و افزايش بهرهوري كاركنان استفاده نمايند.
عنوان نشريه :
راهبردهاي مديريت در نظام سلامت
عنوان نشريه :
راهبردهاي مديريت در نظام سلامت