شماره ركورد :
1332786
عنوان مقاله :
واكاوي بلاغي تصوير حزن در اشعار محمد القيسي
پديد آورندگان :
علي ياري ، مريم دانشگاه تهران , امين مقدسي ، ابوالحسن دانشگاه تهران - گروه زبان و ادبيات عربي
از صفحه :
100
تا صفحه :
120
كليدواژه :
بلاغت , شعر معاصر , تصويرپردازي , حزن , محمد القيسي
چكيده فارسي :
تصوير كه يكي از اركان چهارگانه شعر در نقد ادبي به شمار مي‌رود، يك ساختار زباني است كه شاعر با بهره‌گيري از آن به معاني انتزاعي، افكار و حالات پيچيده دروني خود تجسم مي‌بخشد. اين مفهوم چه در نقد قديم كه صور خيال را عنصر اساسي در شكل‌گيري تصوير مي‌داند وچه در نقد جديد كه همه ابزارهاي بياني و هنجارشكني‌هاي زباني را در بر مي‌گيرد، نقش برجسته‌اي در بيان تجربه شعري شاعر دارد. محمد القيسي، سراسر عمر خويش را در تبعيد سپري نموده وهمواره با رنج تبعيد، اندوه فلسطين را به تصوير كشيده است. طي كاوش به عمل آمده تجربه تلخ زندگي شاعر، حزن را به عنصري ثابت وجدايي‌ناپذير در اشعار وي تبديل كرد به گونه‌اي كه آهنگ پايدار حزن در اشعار وي، سبب نامگذاري او به الشاعر الحزين(شاعر اندوهگين) گرديده است. نظر به اينكه موضوع فلسطين به عنوان يك مسئله اجتماعي محوري در آثار ادباي عرب بازتاب يافته است، تحليل تصوير در نحوه بازنمايي مسئله فلسطين، نقش اساسي دارد. از سوي ديگر حزن يكي از گرايش‌هاي مهم در شعر معاصر عربي است. لذا واكاوي حزن در اشعار محمد القيسي موضوعي است كه به روش توصيفي-تحليلي، وبا رويكرد نشانه‌شناسي وتحليل آماري در اين پژوهش مورد بررسي قرار مي‌گيرد با اين هدف كه چگونگي بازنمايي رنج واندوه فلسطين به عنوان پاره تن جهان اسلام، در شعر قيسي، شاعر مقاومت فلسطين را كشف و رمزگشايي نمايد. نتايج پژوهش حاكي از آن است كه قيسي در تجسم بخشيدن به تجربه حزن‌انگيز خود، از تكنيك‌ استعاره و تشبيه بهره مي‌گيرد ودو تصوير متفاوت از حزن را پيش روي مخاطب قرار مي‌دهد؛ حزن مثبت، كه حزن حقيقي ومقدس شاعر است وحزن منفي، كه مجازي، ناپايدار است. اين تعارض در بازنمايي حزن، بيانگر اين است كه شاعر در تجربه شعري خود دچار نوعي كشمكش دروني است كه ناشي از تعارض ميان آرمان و واقعيت شاعر است.
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات عربي
عنوان نشريه :
زبان و ادبيات عربي
لينک به اين مدرک :
بازگشت