طراحي الگوي مفهومي بازدارنده‌هاي توسعه كوچينگ كسب و كار در بازار ايران

پژوهش حاضر با هدف طراحي مدل مفهومي بازدارنده هاي توسعه كوچينگ كسب و كار در بازار ايران بر اساس رويكرد استراوس وكوبين (1989) انجام شد. به‌منظور گردآوري اطلاعات از ابزار مصاحبه عميق نيمه ساختاريافته استفاده شد كه اشباع نظري يافته‌ها، در بيست‌مين مصاحبه حاصل گرديد. تحليل داده‌ها نيز از روش گراندد تئوري و با استفاده از كدگذاري باز، محوري و گزينشي صورت گرفت. جامعه آماري در اين پژوهش، شامل تمامي متخصصان و دارندگان مدرك بين‌المللي كوچينگ كسب و كار در سراسر كشور بودند كه مشاركت كنندگان به روش نمونه‌گيري هدفمند (از نوع گلوله برفي) انتخاب شدند. به‌منظور رعايت ويژگي‌هاي كيفي پژوهش از سه معيار قابل قبول بودن، تأييدپذيري و قابليت اطمينان نيز استفاده شد و نتايج حاصل از اين مطالعه به متخصصان شركت‌كننده در پژوهش ارائه و توسط آنان مورد تأييد قرار گرفت. يافته‌هاي پژوهش حاكي از آنست كه پنج دسته چالش جدي در توسعه صنعت نوظهور كوچينگ كسب و كار در كشور وجود دارد كه شامل: چالش‌هاي مرتبط با مفهوم‌سازي، چالش‌هاي فرهنگي و اجتماعي، چالش‌هاي قانوني، چالش‌هاي مديريتي و چالش‌هاي آموزشي مي‌باشند كه اگر به چشم فرصت به هر يك از اين چالش‌ها نگاه شود يقينا ًبا برنامه و راهكارهاي مناسب مي‌توان بستر مناسبي براي توسعه كوچينگ كسب و كار فراهم ساخت. در پايان نيز، راهبردهايي تدوين و مدل نهايي بر اساس يافته‌هاي پژوهش ارائه شده است.