شماره ركورد :
1333016
عنوان مقاله :
از چالش رابطۀ بايد و هست در فلسفه تا شناسايي تداخل عوامل اجتماعي در بايد و هست
پديد آورندگان :
ماحوزي ، رضا مؤسسه مطالعات فرهنگي و اجتماعي , مروت ، علي اصغر دانشگاه بوعلي سينا همدان
از صفحه :
15
تا صفحه :
25
كليدواژه :
بايد , هست , فلسفه , جامعه‎شناسي علم , هنجار , معرفت
چكيده فارسي :
«بايد» و «هست» و رابطه آن دو در فلسفه‎هاي سنتي و حتي فلسفه‎هاي جديد همواره موضوع بحث و تأمل بوده است. اين موضوع در قرن اخير، از فلسفه به جامعه‎شناسي علم رفته و زيست جمعي و علمي محققان و دانشمندان را به‎مثابه موضوعي انضمامي مورد تحقيق قرار داده است. در اين تأملات، برخلاف برداشت فلسفي كه بيشتر خواهان استقلال و خلوص علم از غيرعلم است و به ايدۀ علم ناب در عالم ايده‎ها و يا در ضمير حكيم و يا در انتزاعي خالص و به‌طوركلي در ساحت «هست‎»هايي تغييرناپذير نظر دارد، اين هست‎هاي ازلي و ثابت جاي خود را به هست‎هاي زماني و مكاني و اجتماعي داده و از اين‌رو نوع ديگري از اين رابطه را رقم زده است؛ رابطه‎اي كه به بايدهايي متفاوت انجاميده است. اين موضوع سبب تغيير نگاهي عمده در ملاحظات روش‎شناختي و تحليل‎هاي فلسفي و جامعه‎شناختي درباره موضوعات تحقيق از جمله روش‎شناسي علم و معرفت‎شناسي معيار شده است. در اين نوشتار تلاش مي‎شود پس از بيان تاريخچه‎اي كوتاه از رابطه اين دو مقوله در فلسفه سنتي، به تغييرات معنايي و روشي‎ اشاره شود كه در رابطه اين دو، به‌ويژه در جامعه‎شناسي علم و معرفت در دوران جديد و معاصر رخ داده است.
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني
عنوان نشريه :
روش شناسي علوم انساني
لينک به اين مدرک :
بازگشت