نگرش دانشجويان دانشگاه دمشق به جبهه مقاومت و رابطه آن با مصرف رسانه‌اي

در اين پژوهش به بررسي ميزان مصرف رسانه‌اي دانشجويان سوري و رابطه آن با نگرش آنها نسبت به جبهه مقاومت مبادرت شده است. بنيان نظري تحقيق بر نظريه‌هاي استفاده و رضامندي و اقناع استوار شده است. جامعه آماري، شامل دانشجويان دانشگاه دمشق است كه 383 نفر از آنان به روش سهميه‌اي به عنوان نمونه، مورد مطالعه قرار گرفتند. گردآوري داده‌ها با روش پيمايش و ابزار پرسشنامه صورت گرفته و تجزيه و تحليل آن نيز به وسيله نرم‌افزار spss انجام شد. روايي پرسشنامه به روش اعتبار صوري و طي دو مرحله (در ايران و سوريه) صورت گرفته و سنجش پايايي نيز با استفاده از ضريب آلفاي كرونباخ انجام شد و با توجه به آنكه ضريب مذكور از 0.7 بيشتر بود، پايايي ابزار تحقيق نيز مورد تاييد قرار گرفت. يافته‌هاي تحقيق نشان مي‌دهد، شبكه‌هاي اجتماعي مجازي از بيشترين ميزان استفاده برخوردار بوده و پس از آن به ترتيب استفاده از رسانه‌هاي داخلي و خارجي قرار دارد. درباره نگرش به جبهه مقاومت نيز مي‌توان گفت كه 0.5%  داراي نگرش بسيار منفي، 8.1% داراي نگرش منفي، 61.6% داراي نگرش متوسط و 29.8% از نگرش مثبت برخوردارند. نتايج آزمون فرضيه‌ها نشان مي‌دهد كه بين ميزان استفاده از رسانه‌هاي داخلي و نگرش به جبهه مقاومت همبستگي مستقيم وجود دارد، اما اين همبستگي در مورد شبكه‌هاي اجتماعي و رسانه‌هاي خارجي ملاحظه نمي‌شود.