عنوان مقاله :
بررسي انتقادي جدايي حقوق از اخلاق در نظريۀ الزام حقوقي هانس كلسن
پديد آورندگان :
مهرآرام ، پرهام دانشگاه شهيد بهشتي
كليدواژه :
اخلاق , پوزيتيويسم , تز جدايي , تز هنجارگرايي , حقوق , كارآمدي , نسبيگرايي اخلاقي
چكيده فارسي :
تلاش كلسن براي ارائۀ پوزيتيويسم هنجارگرا به طرح نظريهاي از الزام حقوقي ميانجامد كه در ذات خود اخلاقي است؛ يعني هنجارهايي ارائه ميدهد كه به ضرورتي عقلاني براي انجام يك عمل اشاره دارند و مخاطب خود را ملزم به رفتاري خاص ميكنند. در عين حال، «ناب» بودن نظريۀ او مستلزم جدايي اخلاق از حقوق (تز جدايي) است. كلسن ميكوشد با طرح سه راهكار اين هنجاربودگي (و هنجار بنيادين بهعنوان سرچشمۀ آن) را با تز جدايي سازش دهد: مشروط كردن هنجار بنيادين به سامانههاي حقوقي كارآمد، نسبيگرايي اخلاقي و توصيفي برشمردن گزارههاي حقوقي. اين سه راهكار سه ادعاي او دربارۀ اخلاقي نبودن هنجار بنيادين را دربر دارد: رد نامعتبري موضوعه، صورتگرايي اخلاقي، و خنثي بودن اخلاقي. ليكن راهكارهاي ارائهشده از منظر حقوقدانان برجسته به مشكلاتي همچون استنتاج «بايد» از «هست»، نپذيرفتن امكان تعارض ميان هنجارهاي اخلاقي و حقوقي، كافي نبودن نسبيگرايي اخلاقي براي اثبات آنتينومي كلسني و گرايش به امري شمردن حقوق ميانجامد. كلسن كه خود از وجود اين مشكلات آگاه بود، نظريۀ هنجاربودگي محتوايي را به نفع نظريۀ قدرتدهي كنار گذاشت. نظريۀ نو، هرچند توانست مشكل سازش ميان تز جدايي و هنجاربودگي را حل كند، به دليل ناتواني در تبيين مفهوم الزام حقوقي شكستخورده، درنهايت كلسن را واداشت تا به ارادهگرايي بپيوندد.
عنوان نشريه :
مطالعات حقوق تطبيقي معاصر
عنوان نشريه :
مطالعات حقوق تطبيقي معاصر