عنوان مقاله :
بازنمايي وحدت شكلي در تصريف فارسي و انگليسي از ديدگاه درسلر و مايرثالر: رويكردي پيكرهبنياد
پديد آورندگان :
قلي پور حسن كياده ، ليلا دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي , كاظمي ، فروغ دانشگاه آزاد اسلامي واحد تهران مركزي
كليدواژه :
وحدت شكلي , تصريف فارسي و انگليسي , نظريۀ صرف طبيعي , نشانداري
چكيده فارسي :
پژوهش حاضر به بررسي ميزان وحدت شكلي نشانه هاي تصريفي فارسي و انگليسي بر اساس نظريۀ صرف طبيعي پرداخته كه نقشي اساسي در تعيين ميزان طبيعي بودن زبان دارد. هدف از پژوهش حاضر پاسخ به اين پرسش است كه وحدت شكلي نشانه هاي تصريفي اسم، فعل، صفت و قيد در مقولات دستوري اين دو زبان چگونه قابل تبيين هستند. روش تحقيق به صورت كيفي ـ كمي و توصيفي ـ تحليلي است. داده ها از دو پيكرۀ فارسي و انگليسي به روش نمونهگيري تصادفي انتخاب شده و سپس، بر اساس ملاك وحدت شكلي مورد بررسي قرار گرفتهاند. نتايج پژوهش ضمن شناسايي انواع صورتهاي داراي وحدت شكلي در هر دو زبان، به لحاظ بسامد نشان ميدهند كه در پيكرۀ فارسي نشانۀ تصريفي فعلي در 526 مورد و نشانه هاي صفتساز در 185 مورد وحدت شكلي دارند، اما همۀ نشانه هاي اسم ساز فاقد آن هستند. اين در حالي است كه در پيكرۀ انگليسي، نشانۀ تصريفي فعلي در 89 مورد داراي وحدت شكلي است. با وجود اين، 172 نشانۀ اسم ساز و 23 نشانۀ صفت ساز فاقد آن هستند. به طور كلي، هرچه بسامد وحدت شكلي نشانه هاي تصريفي بيشتر باشد، آنها بي نشان ترند و هرچه نشانهاي كمتر نشانهدار باشد، طبيعي تر است. لذا شناسه ها، نشانۀ منفيساز و نشانۀ وجه التزامي در نظام تصريفي فارسي طبيعي تر از نشانه هاي وجه دعايي، /-ɑd/ گذشته ساز و نشانۀ تصريفي امري ساز هستند. به همين ترتيب، نشانههاي تصريفي شخص و شمار در زبان انگليسي طبيعي تر از نشانۀ تصريفي نمود ناقص هستند. شايان توجه است كه تمام صورتهاي متراكم، صورتهاي مكمل و همجوشيها (امتزاجها) نيز به واسطۀ آن كه رابطۀ يكبهيك بين صورت و نقش در تصريف آنها رعايت نشده است، از ميزان طبيعي بودن نظام تصريفي در هر دو زبان كاستهاند. دستاوردهاي تحقيق حاضر مي توانند در حوزۀ ترجمه و مطالعات ترجمه سودمند و مؤثر باشند.