عنوان مقاله :
ريشه يابي تحول نگرش داريوش شايگان به مدرنيته
پديد آورندگان :
حسامقاضي ، روژان دانشگاه آزاد اسلامي واحد رباط كريم - گروه علوم سياسي , نژادايران ، محمد دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات تهران
كليدواژه :
جهاني شدن , داريوش شايگان , رويكرد كانتي , رويكرد هايدگري , مدرنيته
چكيده فارسي :
داريوش شايگان، از روشنفكران برجسته ايراني و آشنا با ميراث سنتي و فرهنگ جامعه ايراني است و شناخت كمابيش كاملي نيز از مدرنيته و مباني فلسفي آن دارد؛ ولي آنچه انديشههاي وي را ارزشمند كرده، دگرگونيهايي است كه در نگرش او نسبت به مدرنيته روي داده است. شايگان در دوره نخست ارائه انديشههاي خود بهشدت مدرنيتهستيز بود و آن را پديدهاي اروپامحور تلقي ميكرد كه در مرحله نيستانگاري و پوچي قرار گرفته است. وي نگران سيطره مدرنيته بر فرهنگ و معنويت شرقي بود، ولي پس از گذشت چند سال آن را بهعنوان فراروايتي برتر به رسميت شناخت و بر اين باور بود كه چيرگي مدرنيته بر ساير فرهنگها و تمدنها اجتنابناپذير است. در اين پژوهش تلاش ميشود تا به پرسش مهمي در انديشه داريوش شايگان درباره تأثير تغيير رويكرد نيچهاي- هايدگري شايگان به رويكرد كانتي در رويارويي با مدرنيته پاسخ داده شود. در فرضيه اصلي بيان ميشود كه تغيير بنيادين رويكرد شايگان به مدرنيته ريشه در تحولات در مباني فكري وي دارد كه در آن مدرنيته بهصورت يك فراروايت جهاني پذيرفته ميشود. با رويكردي تحليلي-توصيفي، از روش تحليل مفهومي مهمترين نوشتههاي شايگان براي بررسي تأثير تحولات سياسي و اجتماعي بر دگرگوني نگرش اين انديشمند به مدرنيته استفاده شد. دليل انتخاب موضوع اهميت و تأثير آثار شايگان در دورههاي مختلف فكري وي در ميان روشنفكران ايراني است. شايگان به اين باور رسيد كه نوشكوفايي ميراث سنتي شرق در عصر مدرن، نهتنها آن را جايگزين مدرنيته نميكند، بلكه به چيرگي دوچندان مدرنيته بر سنتهاي شرقي منجر خواهد شد.