شماره ركورد :
1334963
عنوان مقاله :
واقع‌گراييِ ساختاري و ساختارگراييِ تجربه‌گرا
پديد آورندگان :
وحيدنيا ، محمود دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكدۀ ادبيّات و علوم انساني - گروه فلسفه , آيت الله زاده شيرازي ، محمد حسن دانشگاه شهيد بهشتي - دانشكدۀ ادبيّات و علوم انساني - گروه فلسفه
از صفحه :
279
تا صفحه :
334
كليدواژه :
واقع‌گرايي , ناواقع‌گراييِ علمي , واقع‌گراييِ ساختاري , رمزي‌سازي , اشكالِ نيومن , ساختارگراييِ تجربه‌‎گرا , سويۀ نظرگاهي , اشاري
چكيده فارسي :
مقالۀ پيشِ رو مطالعه‌اي انتقادي و مقايسه‌اي بر دو روايت از ساختارگرايي علمي است. پس از مقدّمه‌اي كوتاه، در بخش 2 مقدّماتِ مفهوميِ جدالِ كهنۀ واقع‌گرايي-ناواقع‌گرايي در فلسفۀ علم را به‌اجمال فراهم مي‌آوريم؛ واقع‌گراييِ علمي رويكرد معرفتيِ مثبت و خوش‌بينانه‌اي به نتايج نظريه‌هاي علمي (به‌ويژه دربارۀ هويّات مشاهده‌ناپذير) است. دو استدلال مهم پيرامون جدال يادشده در بخش 3 معرّفي و بررسي خواهند شد؛ اختلاف واقع‌گرا و ناواقع‌گرا نهايتاً بدين بازمي‌گردد كه بايستي (به‌معنايِ خاصّي) به دنبال تبيينِ موفّقيّت‌هاي علم باشيم يا خير. در بخش 4، با تكيه بر مقاله‌اي جريان‌ساز از جان وُرال، خواهيم ديد كه واقع‌گرايي ساختاري با نظرداشت همان دو استدلال مهم پيرامون (نا)واقع‌گرايي علمي، و به‌عنوان موضعي مياني و روايتي تعديل‌شده از واقع‌گرايي پيشنهاد شده است: شناختِ فراتجربيِ علمي تنها متوجّه ساختار جهان (مشاهده‌ناپذير) است. هرچند وُرال در اين باره صراحت ندارد، تلاش مي‌كنيم فهمي اوّليه از معناي ساختار نزد وي فراهم آوريم. صورت‌بندي دقيق‌ترِ وُرال از واقع‌گراييِ ساختاري بر پايۀ رمزي‌سازي در بخش 5 معرّفي و ارزيابي خواهد شد. شايد مشهور‌ترين تهديد براي واقع‌گرايي ساختاري اشكالِ نيومن باشد: ساختارگرايي مستلزم صدقِ بديهيِ نتايج غيرِمشاهده‌ايِ نظريه‌هاي علمي است. در بخش 6، مفصّلاً بدين اشكال پرداخته و استدلال مي‌كنيم كه واقع‌گرايي ساختاري مي‌تواند از آن رهايي يابد. از سوي ديگر، باس ون فراسن از روايتي ناواقع‌گرا از ساختارگرايي علمي دفاع مي‌كند، ساختارگرايي تجربه‌گرا، كه خاستگاهش وابستگيِ بازنمايي علمي به مدل‌ها يا ساختارهاي رياضي است. پس از معرّفي اين ديدگاه در بخش 7، تفاوت‌هاي آن با واقع‌گرايي ساختاري را تحليل خواهيم كرد. پيش از جمع‌بندي و پايان سخن، در بخش 8 خواهيم ديد كه ساختارگراييِ تجربه‌گرا نيز از مشابهِ اشكال نيومن و تهديد بديهي‌شدگي در امان نيست. از جمله چنين تهديدي است كه ون فراسن را به سويه‌اي غيرِساختاري از بازنماييِ علمي متوجّه مي‌سازد: سويۀ نظرگاهي/اشاري. در واپسين استدلال، برآنيم نشان دهيم كه به‌رسميّت‌شناختنِ اين سويه از بازنمايي علمي تنها در صورتي براي دفعِ اشكالِ بديهي‌شدگي كافي‌ست كه ون فراسن از تعهّد جداگانه‌اش به تعبيرِ تحت‌اللّفظي زبان علم عقب بنشيند.
عنوان نشريه :
فلسفه علم
عنوان نشريه :
فلسفه علم
لينک به اين مدرک :
بازگشت