مرور‌ نظام‌مند خطاهاي شناختي مديران در ورود به بازار اشباع شده

نرخ بالاي شكست كسب‌وكارها در ورود به بازار يا ورود به بازار اشباع شده، به عنوان يكي از ناهنجاري‌هاي حوزه مديريت استراتژيك طي سال‌هاي اخير مورد توجه محققان اين حوزه قرار گرفته است. پژوهش‌هاي پيشين در اين زمينه بر نقش خطاهاي شناختي مديران در ورود به بازار اشباع شده تأكيد داشته‌اند. بر اين اساس، پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با مرور نظام‌مند ادبيات اين حوزه، خطاهاي شناختي دخيل در ورود به بازار اشباع شده را شناسايي و دسته‌بندي كند. بنابراين، اين پژوهش از نظر هدف، توسعه‌اي- كاربردي، بر مبناي ماهيت و روش، توصيفي و بر اساس ماهيت داده‌ها، كيفي است. داده‌هاي اين پژوهش از طريق مطالعه كتابخانه‌اي گردآوري و از طريق روش مرور نظام‌مند تحليل شده است. به اين منظور تعداد 22 مقاله در بازه زماني 1999 تا 2020 با بررسي كليدواژه‌ها، چكيده مقالات و در نهايت متن مقالات انتخاب شده است. مرور مقالات شش خطاي شناختي مديران در هنگام ورود به بازار را نشان مي‌د‌هد. اين خطاهاي شناختي در سه عامل اساسي ورود به بازار رخ مي‌دهد. نخست، خطاهاي شناختي مديران در مورد قابليت‌هاي شركت عبارت‌اند از: اعتماد به نفس بيش از حد (شامل تخمين بيش از حد و دقت بيش از حد)، مغالطه برنامه‌ريزي و توهم كنترل. دوم، خطاهاي شناختي مديران در مورد رقابت عبارت‌اند از: اعتماد به نفس بيش از حد (شامل خود برتر انگاري) و ناديده گرفتن رقبا (شامل نقاط كور رقابتي و اثر ديوار آجري). سوم، خطاهاي شناختي مديران در مورد تقاضاي بازار عبارت‌اند از: خوش‌بيني و لنگر انداختن. در نهايت، چارچوب كلي خطاهاي شناختي مديران در تصميمات ورود به بازار ارائه شده است. همچنين استراتژي‌هاي كاهشي متناسب با خطاي شناختي مديران در ورود به بازار اشباع شده ارائه شده است. پيشنهادهاي نظري و كاربردي در اين زمينه نيز ارائه شده است.