ارائه چارچوبي براي استقرار اثربخش نظام مديريت دانش در سازمان با رويكرد فراتركيب

استقرار نظام مديريت دانش يكي از مهم‏ترين و حياتي‏ ترين عوامل موفقيت سازمان‏ها در شرايط رقابتي و عصر اطلاعاتي است. بنابراين هدف پژوهش حاضر ارائه ي چارچوبي براي استقرار اثربخش نظام مديريت دانش در سازمان با رويكرد فراتركيب است. اين پژوهش از نظر هدف كاربردي است كه با روش كيفي از نوع اسنادي و فراتركيب انجام شده است. براي تحليل منابع اطلاعاتي مختلف از روش هفت مرحله‏اي سندلوسكي و باروسو استفاده شده است. جامعه ي مطالعه شامل 322 ‏پژوهش كيفي (مرتبط‏ ترين مطالعات) پژوهش‏ هاي پيشين (مقاله‏ ها، طرح ‏ها و پايان‏ نامه ‏ها) در زمينه ي استقرار نظام مديريت دانش است كه با استفاده از رويكرد نمونه‏ گيري هدفمند براي تحليل انتخاب شدند و در نهايت 182 پژوهش براي فراتركيب انتخاب و با تحليل محتواي آنها ابعاد و كدهاي مربوط استخراج شد. براي تجزيه و تحليل اطلاعات از روش دستي و براي كدگذاري مؤلفه ‏ها از نرم‏افزار اطلس تي8 استفاده شد. يافته ‏هاي پژوهش نشان داد كه عوامل بنيادي دانش (رويكرد دانش‏افزايي، رويكرد دانش جمعي يا گروهي و رويكرد دانش‏ بنيان)، عوامل فرايندي دانش (دروني ‏سازي دانش صريح به ضمني، بروني‏ سازي دانش ضمني به صريح و تركيب دانش صريح با صريح) و عوامل زمينه ‏اي دانش (ابزار دانش، ساختار دانش، شبكه دانش) براي استقرار نظام مديريت دانش در سازمان مؤثرند.