مفهوم‌‌سازي تحديد حدود مناطق دريايي از منظر حقوقي و فني

تحديد حدود فرآيند پيچيده سياسي ـ حقوقي و فني است كه اهميت آن‌ چنان با صلاحيت دولت ساحلي بر فضاهاي دريايي مرتبط است كه هرگونه تحديد حدود يك‌جانبه كه منجر به تضييع حقوق ساير دول شود فاقد اعتبار قانوني است و به همين دليل مفهوم‌‌سازي حقوقي و فني در تحديد حدود مناطق دريايي سهم بسزايي در شفاف‌‌سازي اصول و قواعد مؤثر بر تحديد حدود داشته است. لذا اين پژوهش به شيوه توصيفي ـ تحليلي، تحول مفهوم‌سازي برخي مفاهيم حقوق درياها با تكيه بر رويه دولتي و قضايي را مورد مطالعه اجمالي و بررسي قرار داده است. نتايج حاصل از اين نوشتار نشان مي‌‌دهد مقوله حاكميت ملي و صلاحيت قانونگذاري دولت ساحلي بر مناطق مختلف دريايي مجاور سرزمين آن از ديرباز نظر كارشناسان را به خود معطوف كرده و متجاوز از سه قرن حقوق‌‌دانان برجسته نظريه‌هاي مختلفي در اين زمينه مطرح كرده‌اند. قضات ديوان‌‌هاي بين‌المللي نيز با استناد به نظر كارشناسان هيدروگرافي و زمين‌شناسي، آرا و رويه‌هايي عرضه داشته‌‌اند كه زيربناي مفهوم‌سازي حقوقي و فني اصول و قواعد تحديد حدود است. بنابراين به نظر مي‌رسد مفهوم‌‌سازي يكي از راهكارهاي مؤثر براي تعريف و تعيين مرزهاي دريايي جهت كسب نتايج عادلانه است.