عنوان مقاله :
برساختِ بزهديدگي ذهني: عوامل و آثار آن از منظر جرمشناسي ميانكنشي
پديد آورندگان :
نوري ، فاطمه دانشگاه پيام نور مركز تهران - گروه حقوق جزا و جرمشناسي
كليدواژه :
بزهديدگي ذهني , جرمشناسي ميانكنشي , سنجههاي ذهني , كاهش اعتماد عمومي , انزواياجتماعي
چكيده فارسي :
در بسياري از موارد، بزهديدگي ريشه در تجارب واقعي و عيني ندارد؛ بلكه تنها در ذهن بخش وسيعي از عموم مردم وجود دارد و به طور واقعي تجربه نشده است. اين تصوير ذهني، ناشي از پخش شدن تأثيرات رخدادهاي اجتماعي و «همزادپنداري» با بزهديدگان واقعي است كه از آن به عنوان «فرايند تكثير جرم» ياد ميشود. در چنين شرايطي، افراد جامعه به درك و پردازش مسائل مربوط به جرم ميپردازند و هر يك تصويري از محيط و جامعه را در ذهن خود ميسازند. جرمشناسي ميانكنشي به عنوان شاخهاي از جرمشناسي پستمدرن، ضمن برجسته كردن نقش تعاملات و فرايندهاي ارتباطي معتقد است كه كنشگران بر تصاوير ذهني خود به مثابه سرمايه حساب باز ميكنند؛ تصاويري كه طي فرايندهاي ارتباطي آنان دريافت و تفسير و به عنوان «معرف جرم» برساخته ميشوند. اين مقاله به دنبال آن است كه با تمركز بر اين رويكرد نظري و با استفاده از روش توصيفي ـ تحليلي، اين مسئله و عوامل و آثار آن را بررسي نمايد. نتايج نشان ميدهد كه گفتمانهاي رسميِ پليسي و قضايي و رسانهها، كيفيت تعاملات، ميزان آسيبپذيري افراد و جديت رخدادهاي مجرمانه، در برساختن هراس اخلاقي و بازتوليد اسطورههايي مانند «بزهديدگي ذهني» تأثير داشته و پيامد آن نيز شكلگيري فضايي از بياعتمادي، انزواي اجتماعي و بينظمي اخلاقي است. ميبايد اين گزارۀ مهم را تقويت نمود كه برداشتهاي موجود از واقعيت، «ساختۀ ذهن» است و به سادگي ميتوان از طريق استحكام پيوندهاي اجتماعي و استفاده از ابزارهاي رسمي و غير رسميِ كنترل اجتماعي، از آن برساختزدايي نمود.
عنوان نشريه :
آموزه هاي حقوق كيفري
عنوان نشريه :
آموزه هاي حقوق كيفري