عنوان مقاله :
جامعهشناسي و تاريخ غياب: تأملي پيرامونِ امكانهاي نظريِ تاريخ درونماندگار
پديد آورندگان :
حاضري ، علي محمد - - , صفري ، امير دانشگاه تربيت مدرس
كليدواژه :
تاريخ غياب , جامعهشناسي , تبارشناسي , نظريه پسااستعماري , فردِ تاريخي , وبر , تاريخ اكنون , فوكو
چكيده فارسي :
نوشتارِ حاضر سعي ميكند با بررسي خاستگاههاي شرقشناسانه جامعهشناسي، امكانهاي نظري براي پژوهش درونماندگار تاريخ و جامعهشناسي را رديابي كند. بر همين اساس، ابتدا به خواستگاههاي هگلي و اروپامحورِ جامعهشناسي ميپردازيم و تناظرِ ماتريالِ آن در نظريه ماركس را نشان ميدهيم. در گامِ بعدي پيوندِ جامعهشناسي و شرقشناسي را مورد توجه قرار ميدهيم و نشان ميدهيم با غلبه نظريه مدرنيزاسيون در جامعهشناسي و با ابتاء بر تاريخِ هگلي و تناظرِ ماركسيتياش، تاريخ جوامعِ شرقي در فرايندي تكخطي قرار گرفت كه پيشفرضهايش بر «سكون»، «ايستايي» و در نهايت «تاريخِ غياب» استوار بود. بر همين اساس، اين ادعا را مطرح ميكنيم كه جامعهشناسي در رايجترينِ گونههايش چيزي جز مطالعه آنچه غرب دارد و شرق فاقدِ آن است، نيست. در گامِ بعدي به اين نكته اشاره ميكنيم كه فردِ تاريخيِ وبر ميتواند مسيري را براي برون رفت از اين مخمصه نظري ارائه دهد ولي فردِ تاريخي به دليل تنشها و تناقضهاي دروني وبر، در نهايت به نفعِ سوژه نوكانتي به عقب مينشيند. در گامِ نهايي به تبارشناسي فوكويي اشاره ميكنيم و استدلال ميكنيم كه تبارشناسي فوكويي امكانِ نظري براي تاريخ درونماندگار را فراهم ميكند.
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي و ارتباطات
عنوان نشريه :
مطالعات فرهنگي و ارتباطات