عنوان مقاله :
فيلانثروپيا در يونان باستان و رابطه آن با پايديا
پديد آورندگان :
ملايوسفي ، مجيد دانشگاه بينالمللي امام خميني(ره) - دانشكده علوم و تحقيقات اسلامي - گروه فلسفه و حكمت اسلامي , صمديه ، مريم دانشگاه مراغه - دانشكده علوم انساني - گروه معارف اسلامي
كليدواژه :
فيلانثروپيا , انسان دوستي , پايديا , تعليم و تربيت , يونان باستان , افلاطون , ارسطو
چكيده فارسي :
نوشتار حاضر از طريق بررسي متون برجاي مانده از عصر كلاسيك يونان باستان، به بررسي ارتباط ميان فيلانثروپيا (انسان دوستي) و پايديا (تعليم و تربيت) در اين دوره ميپردازد. اصطلاح فيلانثروپيا نخستينبار در نمايشنامه پرومتئوس در بند، نوشته آيسخولوس بكار رفته و بعدها در برخي از آثار ادبي و فلسفي دوره كلاسيك يونان باستان استفاده شده است. در اين نمايشنامه، انسان دوستي به پرومتئوس نسبت داده شده، چراكه او آتش را از زئوس دزديده تا به انسان بدهد و آنها را از نابودي رها سازد. در كمدي صلح اريستوفان نيز ايزد هرمس با صفت انسان دوست معرفي شده زيرا دستيابي به صلح را براي انسانها ممكن ميسازد. در سخنراني ايسوكراتس، اصطلاح انسان دوست بر رهبران سياسي و انسانهايي اطلاق ميشود كه از بالاترين فضايل برخوردارند و نعمتهايي همچون معرفت را با ديگران به اشتراك ميگذارند. افزون بر اين، افلاطون نيز در كتاب چهارم قوانين، كرونوس را فردي انسان دوست معرفي ميكند، بدين دليل كه در شيوه حكومت سعي ميكند فرهنگ و تمدن را در ميان انسانها برقرار سازد. در رساله اوتيفرون نيز، سقراط خود را از آن جهت كه دانسته هاي خويش را با انسانهاي ديگر بهاشتراك ميگذارد، انسان دوست دانسته است. همانگونه كه ارسطو اذعان كرده، فيلانثروپيا امري ذاتي و فطري تلقي ميشود، اما با اينحال از طريق پايدياست كه شكل فضيلتمندانه بخود ميگيرد. در مقابل، موجوداتي كه به فيلانثروپوس متصف شده اند، موجوداتي هستند كه در راستاي شكلدادن به پايديا و توسعه آن در جامعه خويش، تلاش ميكنند.
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه
عنوان نشريه :
تاريخ فلسفه