طراحي الگوي عوامل تأثيرگذار در ايجاد راهبرد مديريت دانش (نمونه پژوهش: شركت‌هاي فناور قطعات خودرو در ايران)

راهبردهاي مديريت دانش به شركت‌هاي فناور قطعات خودرو كمك مي‏كند تا محصولات و خدمات خود را متناسب سازند و كليه ارتباطات را با مشتري بر اساس نيازهاي شناسايي شده آن، شخصي‌سازي كنند. اهميت قائل شدن به راهبردهاي مديريت دانش به افزايش دانش و در نهايت سودآوري اقتصادي منجر مي‌شود. هدف پژوهش حاضر، دستيابي به طراحي الگوي عوامل تأثيرگذار در ايجاد راهبرد مديريت دانش در شركت‌هاي فناور قطعات خودرو در ايران است. اين تحقيق از نظر روش، جزء تحقيقات آميخته اكتشافي با روش كيفي و كمي مي‏باشد. در بخش كيفي تحقيق براي تعيين مؤلفه و شاخص‌هاي تحقيق از مباني نظري و مطالعات پيشين بهره گرفته شده است؛ سپس با استفاده از روش ساختاري- تفسيري (ISM) سطح‏بندي ‏عوامل انجام شده است. يافته‏ها حاكي از اين است كه متغير توسعه رويه‌ها در سطح نخست و متغير حمايت از مالكيت معنوي در سطح دوم قرار دارند. همچنين متغيرهاي حراست از دانش مشترك و زيرساخت‏هاي نرم‌افزاري و بهره‌برداري از سيستم دوسوتواني يادگيرنده در سطح سه قرار دارد. متغيرهاي زيرساخت‌هاي سخت‌افزاري و كشف پايه دانشي مشترك و بهبود مستمر عملكرد سازماني در سطح چهار هستند. در بخش كمي، با استفاده از روش نمونه‌گيري از نوع تصادفي خوشه‌اي 217 نفر از مديران حوزه قطعات خودرو انتخاب و با نرم‌افزار اسمارت پي ال اس و روش تحليل عاملي تأييدي صورت گرفته است. نتايج نشان داد كه بين مؤلفه‏هاي ايجاد راهبرد مديريت دانش در شركت‌هاي فناور قطعات خودرو در ايران رابطه معناداري وجود دارد.