عنوان مقاله :
نگاهي تاريخي به صورتهاي بيان وجه اجازه درگيلكي
پديد آورندگان :
حسيني ماتك ، الهه دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكدۀ ادبيات و زبانهاي خارجي , منشي زاده ، مجتبي دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكدۀ ادبيات و زبانهاي خارجي - گروه زبانشناسي , چنگيزي ، احسان دانشگاه علامه طباطبائي - دانشكدۀ ادبيات و زبانهاي خارجي - گروه زبانشناسي
كليدواژه :
دستوريشدگي , گيلكي , وجه , اجازه
چكيده فارسي :
در گيلكي، چهار صورت زباني براي بيان وجه اجازه بهكار مي رود: vâhâštǝn، bedâ، benǝ و tânǝstǝn. برخي از اين صورت ها بر صدور اجازه و برخي بر درخواست اجازه دلالت دارند. اين ابزارها حاصل دستوريشدگي صورتهايي هستند كه در دوره هاي پيشين زبان هاي ايراني، كاركرد واژگاني داشته اند. در اين مقاله، روند دستوري شدگي ابزارهاي بيان وجه اجازه براساس داده هاي زبان اوستايي، فارسي باستان، فارسي ميانه و متون ادب فارسي بررسي شدهاست. در غالب زبان ها، وجه اجازه يا با دستوري شدگي فعلهايي كه بر رهاكردن و ترككردن دلالت دارند، بازنمايي مي شود يا با دستوري شدگي فعل هايي كه بر مفهوم توانايي دلالت دارند و براي بيان احتمال نيز بهكار مي روند. صورت هاي زباني vâhâštǝn و bedâ از ريشۀ harz/hard به معني رهاكردن در دورۀ باستان زبان هاي ايراني بازمانده اند. benǝ از مصدر nehan است كه علاوهبر معني واژگاني «قراردادن»، در مرحله اي از تحول زبان براي بيان معني «رهاكردن» بهكار رفته و سپس، فعل امر آن براي بيان مفهوم اجازه دستوري شدهاست. tânǝstǝn نيز از ريشۀ tav به معني «تواناييداشتن» در زبان هاي دورۀ باستان است كه در سير تحول، علاوهبر مفهوم وجهي توانايي، براي بيان احتمال و اجازه نيز بهكار رفتهاست.
عنوان نشريه :
زبان فارسي و گويش هاي ايراني
عنوان نشريه :
زبان فارسي و گويش هاي ايراني