عنوان مقاله :
همپايگي در گروههاي دستوري ناهممقوله از منظر دستور شناختي
پديد آورندگان :
هاشمي نسب ، سبا دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان شناسي , بهرامي خورشيد ، سحر دانشگاه تربيت مدرس - دانشكده ادبيات و علوم انساني - گروه زبان شناسي
كليدواژه :
دستور شناختي , همپايگي , مقولههاي دستوري , رابطههاي زمانمند , رابطههاي غيرزمانمند
چكيده فارسي :
در اين پژوهش به بررسي همپايگي گروههاي دستوري ناهممقولۀ زبان فارسي در چارچوب دستور شناختي پرداختهايم. هسپلمث (2007: 1) همپايگي را به ساختهايي نحوي اطلاق كرده است كه در آنها دو يا چند واحد از يك «نوع»، واحدي بزرگتر را تشكيل ميدهند، به طوري كه اين واحد بزرگتر همان روابط معناييِ هر يك از واحدهاي كوچكتر را با عناصر پيرامون خود دارد. او در تعريف خود، اصطلاح «نوع» را به كار برده و از به كار بردن اصطلاح «مقوله» پرهيز كرده است؛ چراكه به عقيدۀ وي در همپايگي، همپايهها هميشه هم مقوله نيستند و ميتوانند از دو مقولۀ متفاوت باشند. هسپلمث (2009: 43) در توضيح، شرط همپايگي را دارا بودن نقشهاي معنايي يكسان، و نه هم مقولگي دستوري، عنوان ميكند. لنگكر (2009: 349) نيز در يك ساخت همپايه، همپايهها را موازي و برابر معرفي كرده است؛ اما او تنها يك جنبه از اين توازي را تعلق داشتن به يك مقولۀ دستوري دانسته است؛ چراكه در دستور شناختي، عضويت در مقولۀ دستوريِ يكسان تنها يكي از انواع توازي معنايي است. او به نمونههايي در زبان انگليسي اشاره كرده است كه در آنها، گروههايي به رغم داشتن مقولۀ دستوري يكسان، نتوانستهاند ساختهاي همپايۀ قابلقبول توليد كنند. بر اين اساس ميتوان حدس زد كه معنا نقش تعيينكنندهاي در شرط همپايگي گروههاي دستوري ايفا كند. پژوهشهايي كه به همپايگي در زبان فارسي پرداختهاند اكثراً در چارچوب دستور زايشي و نحو محور هستند و علاوه بر آن به صورت خاص مسئلۀ همپايگي گروههاي دستوري ناهممقوله را مدنظر قرار ندادهاند. از آنجايي كه دستور شناختي رويكردي معنامحور است و زبان را با تمامي ابعاد آن به محك ميگذارد، اتخاذ رويكرد دستور شناختي نتايجي جديد و متفاوت به دست داده است. بر اساس پژوهشهاي انجامگرفته در زبان انگليسي، انتظار بر آن بود كه دستور شناختي به كمك تعاريف معنا بنياد خود از مقولههاي دستوري و طرحوارههاي مربوط به مقولهها، از عهدۀ تبيين همپايگي گروههاي دستوري ناهممقوله برآيد. براي آزمودن اين فرضيه تعداد 200 دادۀ داراي ساخت همپايه را از دو روزنامۀ كثيرالانتشار شرق و اعتماد جمعآوري كرده و ساختهاي شامل همپايگي گروههاي دستوري ناهممقوله را از ميان آنها برگزيديم. سپس، بعد از بررسي مباني نظري دستور شناختي، با كمك ايزار نظريه به بررسي آنها پرداختيم. نتايج بررسيها نشان داد مقولههايي كه در زمرۀ رابطههاي غيرزمانمند (غيرفرايندها) قرار ميگيرند، به شرط داشتن متحرك همسنخ ميتوانند با يكديگر همپايه شوند. بنابراين، در زبان فارسي همپايگي مقولههاي حرفاضافه و قيد، و همينطور حرفاضافه و صفت امكانپذير است.
عنوان نشريه :
پژوهشهاي زباني
عنوان نشريه :
پژوهشهاي زباني