جامعه شناختي سرمايه هاي زنان بر اساس نظريه انواع سرمايۀ پير بورديو در رمان چراغها را من خاموش ميكنم

اين مقاله به نقد جامعه‌شناختي رمان معاصر از ديدگاه انواع سرماية پيربورديو در ميان زنان مي‌پردازد. پيربورديو تحليل ماركسيستي سرمايۀ اقتصادي را به انواع مبادلات گوناگون، اعم از فرهنگي، اجتماعي و نمادين، تعميم مي‌دهد.او بر اين باور است كه اين قابليت‌ها به دليل اين‌كه به قدرت خريد موقعيت‌هاي مختلف كمك مي‌كنند، شكل‌هايي از سرمايه به شمار مي‌آيند.اين مفهوم چندوجهي سرمايه اين امكان را فراهم مي‌آورد تا تصوير مناسب‌تري از ساختار، نظم روابط و وابستگي‌هاي فضاي اجتماعي ارائه شود. بر اين اساس انواع چهارگانۀ سرمايۀ شخصيت‌هاي زن رمان چراغ‌ها را من خاموش مي‌كنم،اثر زويا پيرزاد بررسي كرده و با روش تحليل كيفي داده‌ها به اين نتيجه رسيده‌ايم كه شخصيت‌هاي زن اين رمان كه از طبقات مختلف (ﻓﻘﻴﺮ، ﻣﺘﻮﺳﻂ، ﻣﺮﻓﻪ) جامعه هستند، در برابر مسايل و مشكلات زندگي واكنششان خاموشي و سكوت است. آنان به دليل نداشتن يا كم‌رنگ بودن انواع سرمايه‌هاي مطرح شده در اين مقاله، به ندرت توان مقابله با شرايط جامعۀ مردسالار را دارند؛ زنان اين رمان از جمله كلاريس، هريك قرباني اين شرايط هستند. اين زنان تحت سيطرۀ مردان و سرمايه‌هاي آنان هستند و وابسته به پول، قدرت، موقعيت اجتماعي و ساير سرمايه‌هاي آنان؛ جز در موارد محدودي –هم‌چون خانم نوراللهي- ديگر زنان داستان هيچ سرمايۀ متقارني ندارند و فقط با تكيه بر يك بُعد از سرمايه‌شان، زيست مي‌كنند.