كليدواژه :
معرفتشناسي , ارزش شناخت , نظريه صدق , نظريه توجيه , مذهب اقتصادي , نظام اقتصادي , نظامسازي , علم اقتصاد
چكيده فارسي :
ارزش شناخت يكي از محورهاي اصلي و مهم مباحث معرفتشناسي است كه بهصورت مستقيم در روششناسي دانش تأثيرگذار است. پرسش اصلي اين است كه چگونه ميتوان شناختهاي درست، حق و صادق را از پندارهاي نادرست، باطل و كاذب بازشناخت؟ ارزش شناخت مشتمل بر دو نظريه صدق و توجيه است. اين مقاله درصدد تبيين و مقايسه تطبيقي نظريۀ صدق و توجيه در فلسفه دانش اقتصاد متعارف و دانش اقتصاد اسلامي و نتايج و الزامات آن در روششناسي اين دانش است. نتايج تحقيق نشان ميدهد كه جريان اصلي دانش اقتصاد متعارف در نظريۀ صدق «مطابقتگراي تجربي» و در نظريه توجيه «مبناگراي تجربي» است؛ گرچه برخي فيلسوفان اقتصادي به تبعيت از تحولاتي كه در معرفتشناسي در فلسفه و فلسفه علم در غرب رُخ داد، نظرياتي همچون عملگرايي و انسجامگرايي و هرج و مرجگرايي را بهعنوان نظريه صدق يا توجيه مطرح كرده و برگزيدند. اين درحالي است كه فيلسوفان اسلامي بالاجماع، در نظريۀ صدق «واقعگراي مطابقتگرا» و در نظريه توجيه «مبناگراي عقلگرا» هستند. در ادامه، مبتني بر اين دو نظريه در فلسفه اسلامي، چگونگي ارزشيابي گزارههاي دانش اقتصاد اسلامي در چهار رشته مذهب، نظام، نظامسازي و علم اقتصاد اسلامي تبيين شده است.