عنوان مقاله :
تلويحات تربيت هنري مبتني بر حكمت اشراق در برنامه ريزي و مديريت آموزشي
پديد آورندگان :
زارعي ، معصومه دانشگاه شيراز , مزيدي ، محمد دانشگاه شيراز - بخش مباني تعليم و تربيت , شمشيري ، بابك دانشگاه شيراز - بخش مباني تعليم و تربيت , رحيميان ، سعيد دانشگاه شيراز - بخش الهيات و معارف اسلامي
كليدواژه :
تربيت هنري , حكمت اشراق , هنر اشراقي , مديريت و برنامه ريزي آموزشي
چكيده فارسي :
مقدمه و هدف: نسبت ميان تربيت و هنر چنان است كه برخي صاحبنظران باور دارند كه پايه اصلي تربيت، هنر ميباشد. ماير اذعان دارد كه هنر اساس تربيت است. (Mayer, 1973). آيزنر (2014) معتقد است، مدارس ارزش هنر را ناديده گرفتهاند و برخي جهتگيريهاي نامتعادل در آموزش و پرورش صورت گرفته است. او باور دارد كه محيط، نگرشهاي هنري را شكل ميبخشد و تعليم و تربيت هنري سهم بسزايي در رشد كودكان دارد. او تأكيد بر انتقاد و زيباشناسي در آموزش هنري دارد. (Eisner, 2014). بر همين اساس اين پژوهش تلاشي خواهد بود در راستاي تربيت هنري بر اساس يكي از رويكردهاي فلسفه اسلامي، ابتدا جهت برنامهريزان كلان تعليم و تربيت و در حوزه اجرايي معلمان و مجريان آموزش و پرورش. روش شناسي پژوهش: پارادايم پژوهش، كيفي و طرح تحقيق، غير پيدايشي است. روش انجام پژوهش، تحليل محتواي رابطهاي است كه با استفاده از روش نمونهگيري هدفمند، آثار شيخ اشراق كه بطور آشكار و ضمني، مرتبط با هنر و زيباييشناسي بودند، مورد بررسي و تحليل قرار گرفتند. روش گردآوري دادهها اسنادي است؛ بدين معنا كه ضمن مراجعه به متون و نوشتههاي منسوب به شيخ اشراق، دادههاي مورد نظر استخراج و با استفاده از روش مقايسه مستمر دادهها، مقولههاي تربيت هنري از ديدگاه حكمت اشراق استنتاج و تلويحات آن در برنامه ريزي و مديريت آموزشي ارائه شده است. يافته ها: با استفاده از تحليل محتواي رابطهاي از مباني فلسفي حكمت اشراق، علاوه بر روششناسي استدلالي و بحثي، مفاهيم مشخصي در حوزه هنر، استنتاج ميشود. اين مفاهيم عبارتند از: سير از كثرت به وحدت، سلسله مراتب، غايتگرايي، كمالخواهي، خودآگاهي و نمادگرايي. بر همين اساس مفاهيم، اصول، ابزار، مصداق و هنرهاي مرتبط در برنامه ريزيهاي آموزشي و درسي، ارائه شده است. بحث و نتيجه گيري: روش بهكارگيري اين هنرها در تعليم و تربيت به مقتضيات حال فراگيران، از قبيل سن، جنس و هدف تربيت بستگي دارد. برنامهريزي در ابعاد مختلف اهداف، محتوا و روش صورت ميگيرد. نكتۀ قابل توجه در اين قسمت، حضور مربي پا به پاي شاگرد در اين شيوۀ تربيتي است. در اين رويكرد، مربي نقش هدايت و راهنمايي متربي را در جريان فعاليتهاي عملي و تجارب فردي هنري وي بر عهده دارد و در واقع مربي، بيشتر نقش يك مشاور و راهنما را ايفا ميكند و شاگرد در مسير هنر اشراقي به سير و سلوك، خودشناسي، خودآگاهي و تعالي دست مييابد.
عنوان نشريه :
رهيافتي نو در مديريت آموزشي
عنوان نشريه :
رهيافتي نو در مديريت آموزشي