عنوان مقاله :
نقد قطبالدين رازي بر بعد چهارم و تأثير آن بر انديشمندان مسلمان
پديد آورندگان :
اسدي ، مهدي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كليدواژه :
چهاربعدگروي , گذشته , آينده , زمان , حركت قطعيه , قطبالدين رازي تحتاتي
چكيده فارسي :
از همان هنگام كه محقّق طوسي در حل برخي از دشوارههاي مربوط به زمان بعد چهارم (سرمدگروي ايستا) را پيشنهاد برخي از انديشمندان مسلمان بهشدت در نقد آن كوشيدهاند. در اين ميان نقدهاي قطبالدين رازي در محاكمات – بهويژه از نظر تاريخي – از اهميت خاصّي برخوردار است. چه، ذيل سخنان او انديشمندان بسياري در طول تاريخ بهعنوان شارح يا ناقد به ابراز ديدگاههاي خود پيرامون چهاربعدگروي پرداختهاند. از اينرو در اين پژوهش به تعليقههاي فراوان محاكمات – كه اغلب بهصورت نسخهي خطي و چاپنشدهاند – توجه خاصّي شده است. قطب رازي در نقد خود نخست بر بداهت وجود تغيّر و حركت در زمان حاضر، و نه در گذشته و آينده، پايميفشرد و سپس بر غيرقارالذات بودن حركت و نبود حركت قطعيه در خارج. برخي از شارحان يا ناقدان او نقدهاي افزونتري نيز پيشكشيدهاند كه معروفترين آنها ديدگاه دواني است؛ يعني اشكال تقارن تناقضآميز حركت قطعيه با وصف گذشته (يا حضور). آن نقدهاي ديگر عبارتاند از: نيستي مطلق حركت قطعيه در آينده؛ خلاف بداهت بودن وجود گذشته در گذشته و آينده در آينده؛ ادراكناپذيري گذشته در گذشته و آينده در آينده؛ پيدايش تسلسل محال در امور زماني؛ جدلي بودن وجود حركت گذشته/آينده در زمان گذشته/آينده در خارج. در اين نوشتار همهي آن بررسيهاي پراكنده يكجا گردآوري و تحليل و ارزيابي عقلي خواهد شد؛ ديدگاههاي كساني چون سيفالدين ابهري، جرجاني، دواني، غياثالدين دشتكي، باغنوي، محقّق سبزواري، احمد علوي، ابراهيم حسيني، محقّق خوانساري و ... . با بررسي اشكالهاي جدياي كه در طول تاريخ بر بعد چهارم وارد شدهاست مشخص خواهد شد كه چرا حالگروي در بحث زمان جايگزين مناسبي براي چهاربعدگروي است: اگر مشكلي چون جزء لايتجزا در مورد زمان حال و حالگروي وجود نداشت، ميتوانستيم بگوييم حالگروي درست است و چهاربعدگروي مطلقاً نادرست. ولي با وجود چنين مشكلي هماينك تنها ميتوانيم بگوييم حالگروي جايگزين مناسبي براي چهاربعدگروي است.
عنوان نشريه :
انديشه ديني
عنوان نشريه :
انديشه ديني